220«كربلا»، دربردارندۀ حسين شهيد است، حسينى كه فداى اسلام و كشتۀ راه دين گرديد و در راه اعتلاى «كلمة الله» و بيان حقايق و اجراى مسؤوليت و نشر توحيد و مبارزه با شرك اموى،... جان پاك خود را در كفِ اخلاص گرفت و جنگيد و «زيباترين حماسۀ عالم بيافريد».
آيا تربت چنين شهيدى، شايستۀ تجليل نيست؟
آيا چنين پيشوايى، اسوه و الگو و الهامبخش نيست؟
بر خاك مزار چنين آزادهاى بايد بوسه زد و تربت اقدس و اطهرش را بايد توتياى چشم كرد و مُهر نماز نمود، چرا كه اين عظمت، بهخاطر شهادت است.
«شهادت، خاك را بوييدنى كرد»
«شهادت، سنگ را بوسيدنى كرد»براى الهام از مكتب خونين كربلا و درسهاى بلند و والاى عاشورا، تربت كربلا را بايد هنگام نماز، كه تقرب به خداست، زير پيشانى گذاشت، و در سجاده، عطر شهادت را از آن تربت، استشمام كرد. اين، سفارش امامان ماست. خاك كربلا، مهر نماز مىشود و به سجده بر آن توصيه مىگردد.
علاوه بر اينكه، مهر تربت، به عنوانِ همراه داشتنِ خاكى پاك، در سفر و حضر، و همهجاست، تا در نمازها، كه به پاك بودن لباس و محل نماز و سجدهگاه بايد توجه داشت، كار نمازگزار، آسان باشد، ياد هميشه و هر لحظۀ كربلا نيز در اين عمل مستحب، نهفته است. گرچه ناآگاهانِ بىخبر از فلسفۀ مُهر نهادن در سجاده و هنگام سجده، آن را شرك بدانند و تقديس خاك كربلا را ناروا بشمارند... كه آنها با اصل زيارت نيز مخالفند (كه در اينجا، محلّ بحث آن نيست).
در اين زمينه، از بحثهاى فراوان و استدلالهاى استوارى كه انجام گرفته، چشم مىپوشيم و فقط به نقل سخنى از امين دين و مدافع ولايت علوى، مرحوم «علامۀ امينى» اكتفا مىكنيم:
«آيا سجده بر چنين تربتى، با اين شأن و بها، هنگام تقرّب به خداوند در اوقاتِ نماز، در صبح و شام، شايستهتر از هر زمين و خاك و محلّ و بساطى و فرشى نيست؟... آيا براى قرب به خداوند و براى خضوع و خشوع و عبوديت در آستان