218
هركه در اين بزم، مقرّبتر است
چه كسى عاشقتر و مقرّبتر از حسين؟ و چه كسى شيفتهتر و مأنوستر به شهادت، از حسين؟ عظمت بىهمتاى او، مرهون آن فداكارى عظيم، در راه خدا و ايمان و عشق به مبدأ هستى است. اينكه او، شهيد بزرگ راه خدا، و سرور شهيدان - سيدالشهداء - و آموزگار شهادت، و اسوۀ شهادتطلبان است، مرهون نقشى است كه اين قهرمان بزرگ، در حماسۀ عشق و داستانِ خونين و قصۀ سرخ شهادت، ايفا كرد.
در زيارت مرقد آن امام مظلوم، بايد به آن جلوههاى تابناك عظمت و معنويت و حماسه و فداكارى توجه داشت و به «حقِّ» او بايد عارف بود.
بايد دانست كه سيدالشهدا و يارانش، كه بودند؟ چه كردند؟ چرا شهيد شدند و ما بايد چه كنيم؟ توجه به اين جهات، شايد يكى از معانىِ «عارفاً بحقّه» باشد كه در دستورهاى ائمه در مورد زيارت، مطرح شده است.
مرحوم نراقى، در توجه دادنِ به شهيد كربلا و مدفونِ در آن تربت والا، مىگويد:
«...در زيارت كربلا، به يادآور، كه فرزند رسول خدا، در اين سرزمين به شهادت رسيده و امامحسين و اولادش و نزديكان و يارانش در همينجا شهيد شدهاند و خانوادهاش به اسارت درآمدهاند. اندوه را بر قلبت تجديد كن و به كربلا، با چهرهاى ژوليده و غبارآلود، با دلى شكسته و قلبى محزون داخل شو، در دل، حرمت و شرافت اين سرزمين را حاضر كن، كه اين، سرزمينى است كه در تربتش شفاست، و دعا در آنجا ردّ نمىشود، و خداوند، آنجا را در قيامت، از والاترين بقعههاى بهشتى قرار مىدهد. با آرامش و وقار، وارد حرم كه شدى، و چشمت بر ضريح منوّر آن حضرت و ديگر شهدايى كه در ركابش به شهادت رسيدند و در جوارش آرميدهاند افتاد، آن اشخاص را در نظرت مجسّم كن، يكايك آن حوادث و وقايع را از نظر بگذران و در پيش چشم خود مجسّم ساز كه: حسين در كربلا ايستاده است، يارانش، يك به يك مىآيند و پس از سلام بر او، اجازۀ جهاد و ميدان رفتن مىطلبند، آن حضرت اجازه مىدهد. به قلب دشمن حمله مىكنند و در