29آگاهى يافتن بر شعائر 1 و ديدن آنها است، و در افعال حج، خلوص نيت براى ياد خدا و روى آوردن به او به اقسام ديگر طاعت و عبادات نيز پديد مىآيد.
با اينكه بعض از اعمال حج امورى هستند كه نفوس، به حكمت و رموز آن آشنايى ندارند و عقول به معانى آنها پى نمىبرند مانند افكندن سنگريزه به جمار 2 و رفت و آمد بين صفا و مروه بر سبيل تكرار، معهذا نمىتوان ترديد نمود كه احكام خداوندى همگى داراى حكمت بالغه و مصالح و منافع عاليه است منتهى مصلحت بعضى از آنها روشن و بعضى پنهان و برخى به نحوى است كه بيشتر عقلها به آنها پى نمىبرند و در اين قسم است كه نور كمال بندگى به تمام حقيقتش محقق مىشود، زيرا در اعمالى كه حكمت و مصلحتش ظاهر باشد - چون انسان فطرتاً مايل به كمال است - تمايل به انجام آن عمل پيدا كرده و خود اين مطلب انگيزهاى براى انجام عمل مىشود و به فرمانبردارى كمك مىنمايد و كمال و حقيقت بندگى به آن آشكار نمىشود، و اما احكامى را كه خداوند مقرّر داشته و عقل انسان از درك حقيقت آن عاجز است و