42مىباشند از خدا بخواهند كه به انسان كمك نمايد. و مرحلۀ سوم اين است كه از پيامبران و اولياء مىخواهيم كه مشكل را برطرف نمايند. بدون ترديد دو مرحلۀ نخست نه تنها با توحيد ناسازگارى ندارد كه عين توحيد است و اگر كسى آن دو را انكار كند يا مغرض است و يا نادان. و امّا مرحلۀ سوّم دو صورت دارد، اگر گويندۀ اين سخن پيامبران و اولياء را موجود مستقل و در عرض خدا بداند شرك است و اگر از اين جهت متوسل مىشود كه خداوند به آنان اجازه داده و اين مقام را بخشيده است؛ در اين صورت مثل دو قسم نخست هيچگونه اشكالى ندارد. پس توسل در يك صورت اشكال دارد و در دو صورت ديگر هيچگونه اشكالى ندارد. آيا به خاطر اين يك قسمت شايسته است كه به صورت كلّى آن را انكار و شرك بدانيم؟ آيا صرف عدم آگاهى مىتوان يك امر معنوى را كه نقش زيادى در گرايش مسلمانان به ويژه جوانان به مسائل معنوى و الهى دارد انكار نمود؟
18 . از آنجا كه طبق صراحت سخن پيامبر اسلام «الاعمال بالنيّات» عمل وقتى كامل مىشود كه همراه با نيّت باشد. آيا مىتوان عمل يك مسلمان را بر معنايى حمل نمودكه موجب كفر مىشود؟ يا بايد با نگاه خوشبينانه آن را بر معناى صحيح حمل نمود؟
19 . اگر توسل و استعانت از غير خدا شرك يا بدعت باشد چرا حضرت موسى به خاطر درخواستى كه قوم او داشتند به