50واحدها اعمال مىكنند و نتيجۀ مطلوب را به دست مىآورند، ولى همين قدر كه حالت طبيعى كارها به هم خورد و تبهاى مختلف در پيكر سازمان نوسان بوجود آورد و واحدهاى گوناگون دچار هيجان گرديد، رنگ از چهره مىپرانند و دست و پاى خود را گم مىكنند.
از ديدگاه اسلام مدير خوب كسى است كه به هنگام پديد آمدن مشكلات در حوزۀ مسؤوليتش همان گونه استوار و آرام عمل كند كه در وضعيت عادى و طبيعى عمل مىكرد.
امام على - ع - در واگذارى مديريتها به مالك اشتر چنين توصيه مىكند:
«اى مالك، براى هر كارى از كارها مدير و رئيسى را تعيين كن كه اين دو ويژگى را داشته باشد:
1 - بزرگى و عظمت كار او را ناتوان و مغلوب نسازد.
2 - زيادى و تراكم كار پريشان و رنجورش ننمايد.» 1
از جمله مواردى كه قدرت تحمل و بردبارى مدير را افزون مىنمايد، داشتن صفت «شرح صدر» است كه شرح آن گذشت.
از آن جايى كه «فشردگى و تراكم كارها» جزء لاينفك امور كاروان حج مىباشد، لذا مديران محترم در صورتى موفق به انجام وظايف خود خواهند شد كه خود را به زيور صفت حلم و بردبارى آراسته ساخته و در جهت افزايش قدرت تحمل و صبر عنايت ويژه بنمايند.