42كند. در دوران جاهليت اطراف كعبه طواف مىكردند اما عبادت آنها سوت كشيدن و كف زدن بود. قرآن فرموده است:
«ما كان صلاتهم عند البيت الاّ مكاءً وتصدية» 1
مشرك اگر در كنار كعبه هم به زمزمه و نماز بايستد، سوت مىكشد.
اگر تكبير بگويد، كف مىزند؛ زيرا تكبير و زمزمۀ شركآلود، بيان انسانى نيست قرآن سخن آنان را كه در زمان جاهليت اطراف كعبه با اذكار شركآلود طواف مىكردند، بيان نمىداند بلكه صفير و سوت مىداند.
در نظر قرآن، سخن انسان بيان است؛ «اَلرَّحْمٰنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسٰانَ عَلَّمَهُ الْبَيٰانَ » 2
معلّم خداى رحمان است و اوست كه قرآن را تعليم داد. وقتى قرآن تعليم شد، شاگردِ قرآن مىشود انسان؛ «خُلِقَ الْإِنْسٰانُ»
و آنگاه كه فردى «انسان» شد، سخن او «بيان» است؛ «عَلَّمَهُ الْبَيٰانَ»
اوّل علم قرآن است، بعد انسان شدن، و سپس بيان داشتن. بيان براى انسان و انسانيّت در پرتو قرآن است. آن كس كه از قرآن سهمى ندارد انسان نيست. آن كس كه انسان نباشد سخن او بيان نيست و آن كس كه سخن او بيان نباشد كلمات او صفير است و سوت و فرياد.
و اما پاكان، كه در اطراف كعبه طواف مىكنند، نه تنها به ياد حق سرگرمند كه به ياد خلق خدا هم مشغولند و سعادت همگان را در آنجا كه