41
وَ رِضْوٰانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيٰانَهُ عَلىٰ شَفٰا جُرُفٍ هٰارٍ فَانْهٰارَ بِهِ فِي نٰارِ جَهَنَّمَ وَ اللّٰهُ لاٰ يَهْدِي الْقَوْمَ الظّٰالِمِينَ » 1
خداوند عملى را مىپذيرد كه عامل آن برنامهاش را بر پايۀ تقوا استوار كند و مناسك حج را از اعمالى مىداند كه بر پايۀ تقوا است.
اگر مسألۀ رمى جمرات و سنگ زدن به جمرهها مطرح است. در حقيقت ديو درون و بيرون را رمى كردن و شيطان انس و جنّ را راندن است. تا انسان فرشته نشود، شيطان از حريم او بيرون نمىرود. اگر فرشتهخوى شد آنگاه است كه از گزند شيطنت مصون است. زيارت كعبه براى آن است كه انسان را فرشتهخوى كند. در رمى جمرات، هرگونه اوصاف پليدى را طرد كند و پاك شود. در قربانگاه بر پايۀ تقوا قربانى كند.
در كنار كعبه، اطراف خانۀ طاهرِ عتيق، كه نمودار مساوات است، طواف كند. بين صفا و مروه آنچنان سعى كند كه از صفاى الهى برخوردار باشد.
خداى تعالى سعى بين صفا و مروه را در قرآن با تعبير «طواف» آورده و آنگاه فرمود: اين سعى جزء شعائر الهى است و هر انسانى كه شعائر الهى را تعظيم كند؛ «فَإِنَّهٰا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» 2 است.
جاى تقوا دل است، همانگونه كه جاى تقوا در قربانى، روح عمل است و خداوند متعال با اين كار روح را بالا مىبرد و انسان را در همۀ اين فرازها مىآزمايد. و اين كه دستور طواف بر اطراف كعبه را مىدهد، براى آن است كه انسان در كنارِ اين كعبه چون فرشتگان به ياد حق باشد و زمزمه