19مصر برده و آنگاه بهمراه فرزند صاحبش به مكه فرستادند. ماركو خاطرات جالبى از سفر حج خود نوشته است كه سالها بعد از تدوين آن، توسط يكى از مبشرين مسيحى به نام يوجين روجر، به چاپ رسيد.
ژوزف پيتس
اين انگليسى جوان كه از اهالى آكسفورد بود در سالهاى پايانى قرن هفدهم به سفر حج رفت. عشق و علاقه به جهانگردى، اين جوان را واداشت كه در سال 1678م. و در حالى كه 16 سال از عمرش نمىگذشت، به نيروى دريايى انگليس بپيوندد، ليكن بزودى اسير دزدان دريايى الجزائرى گرديد، و پس از آن كه 15 سال را در بندگى و اسارت گذراند، عاقبت مالك او وى را بهمراه خود از راه قاهره و سوئز و اسكندريه به مكه و مدينه برد. بورتون جهانگرد انگليسى كه سفرنامۀ ژوزف را بهمراه سفرنامۀ خود به چاپ رسانده، معتقد است كه توصيف ژوزف از اماكنى كه آنها را ديده است، در مجموع دقيق و واقعى است، و مطالعۀ سفرنامه نشان مىدهد كه به رغم تعصّب شديد و نفرت او از مسلمانان، نوشتههايش از خرافات غير معقول بدور است.
ژوزف به زبان عربى و تركى آشنايى كامل داشت، از اين رو بهتر از ديگر جهانگردان، به توصيف احكام اسلام پرداخته است. ژوزف مىگويد:
مالكِ من يكى از افسران سوارۀ ارتش الجزائر بود؛ مردى هوسباز وميگسار، از اين رو و به منظور كفارۀ گناهان خود قصد داشت يك كافر اسير را مسلمان نمايد، و در اين قصد خود به فشار و شكنجه روى آورد، و عاقبت شهادتين را از آن كافر شنيد، ليكن ژوزف در تمام مدتى كه در اسارت بسر برد همواره از نيت و قصد خود كه بازگشت به جهان مسيحيت بود روى بر