187
باشد اينجا هم تافتۀ جدا بافته از ديگران باشيم ودلمان براى ناخن و پوست نازكمان بلرزد و دستمان را جدا از دست ديگران بدانيم، پس براى چه مىآييم اينجا؟ در خانه راحتمان نشستهايم و فكرهاى ترگل و ورگل خودمان را مىكنيم ..». 1
و اينانند حاجيه خانمهاى از خود راضى!
در پايان مقال، نكته تازهاى كه خانم شكوه ميرزادگى نوشتهاند و در مآخذ ديگر كمتر ديده مىشود، اين است كه وقتى به مقام ابراهيم مىپردازد، چنين مىنويسد:
«مقام ابراهيم، آنجا كه جاى پاى ابراهيم، بر سنگ را در ميان محفظهاى شيشهاى حفظ كردهاند، روبروى من است. خودم را از ميان جمعيت مىكشم جلو و با چشمهايى كنجكاو بر جاى پاى ابراهيم نگاه مىكنم. بر همين سنگ بود كه هاجر پاى ابراهيم خليل را با آب زمزم اشك چشمان مشتاقش شست و شو داد، وقتى كه ابراهيم پس از سالها به ديدن هاجر و پسرش آمده بود و با همۀ عشقى كه به هاجر داشت به خاطر تعهدى كه به ساره داشت حاضر نشد از شتر پياده شود و هاجر سنگى بزرگ را تا زير پاى ابراهيم كشاند تا همچنانكه او بر شتر سوار است پاى او را شست و شو دهد». 2
16 - تحليلى از مناسك حج
ديد دكتر على شريعتى در حج، با ديدگاه همۀ كسانى كه تا كنون ياد كرديم، متفاوت است. او كه به دعوت و هزينۀ حسينيّه ارشاد، نه به استطاعت مالى خود، به سفر حج رفت، از حج برداشت و سخنى ديگر دارد. اگر بخواهيم او و حجّش را بشناسيم، ناگزير بايد نوشتههاى وى را در ارتباط با اين سفر روحانى بخوانيم و نه تنها بخوانيم كه بفهميم و نه تنها بفهميم كه لمس كنيم و بچشيم.
دكتر شريعتى دربارۀ حج و فلسفه و تحليل مناسك آن، سلسله گفتارها و سخنرانيهايى دارد. او در دو كتاب: «ميعاد با ابراهيم» و «تحليل مناسك حج» مىگويد: حج و زيارتِ حاجى در عين حال كه يك زيارت و دعا است، در عين حال كه عبادت است،