185
بينشان باشد و حتّى بدون حقّ تقدّم در كنار هم به نماز ايستادهاند و اين يكسانى و برابرى را بعدها در هر كجا كه مراسم يا اجتماعى مذهبى است، مىبينيم و اين همان چيزى است كه اسلام دقيقاً به آن توجّه داشته است و عجيب اينكه در كشورى كه مسائل اسلامى تا اين حد مورد توجّه است و حتّى قانون اساسى آن از قوانين اسلامى گرفته شده است، در اجتماعات مختلف منهاى اجتماعات مذهبى زن را پشيزى نمى گيرند». 1
شكوه با وجودى كه خود يك زن است، افكار و انديشههاى زنان را به نقد و تجزيه و تحليل مىگيرد. در عرفات و در ميان چادرها كه اغلب به دعا مشغولند، در چادر زنها صحبت از خريد است؛ از اينكه پارچۀ مخمل بهتر است يا گيپور و كدام در تهران متداول است. چه پارچهاى براى شب خوب است و چه براى روز، مرواريد با لباس سياه زيباتر است يا با لباس سفيد، دختر مهين خانم شيك پوشتر است يا عروس اختر خانم، سوسن بد لباس است و سيمين لباسهايش را به پاريس سفارش مىدهد ... كلافه شدم به تنها چيزى كه فكر نمىكردم اينكه اينجا هم اين حرفها باشد!
در اين حال نويسنده مورد توجّه خانمى قرار مىگيرد كه چون به اروپا نرفته به مكّه آمده است؛ «خانمى كه مىبيند حيران هستم، خودش را مىكشد كنار دستم و به بهانۀ اينكه چه مىخوانى؟ روزنامه نويسى؟ كار پر هيجانى است! سر صحبت را باز مى كند و چه دلخور از همراهانش كه به قول خودش اكثر چپاند، و از خودش مىگويد كه: چقدر از آمدن به اينجا دلخور است كه خانۀ خدا است و قربونش برم، نمى گم كه بدم مياد امّا خُب با اين جماعت همسفر شدن مشكل است!
- رُك و راست مىگويم : مگر مجبور بودين بيايين؟!
- خب آره! شوهرم امسال نمىتوانست سفر بره؛ يعنى اروپا بى اروپا، تنها هم كه اجازۀ فرنگ نمىداد، چارهاى نبود، گفتم مكّه دهنشو مىبنده و ...
زنها هنوز سر رنگ لباس در زمستان آينده بحث مىكردند و مشغول گفتگو بودند.
او كنار من نشسته با لبخند مسخرهاى گفت: « همه شون بيخود ميگن» و سرش را كنار