17پرداختهام؛ اين بررسى را تحت عنوان «حج و قرآن» در صدر مقال قرار دادهام و ترجمۀ آيات را از تفسير نمونه بهره بردهام. سپس سابقۀ تاريخى حج و حوادث مهمّى را كه در طول تاريخ بر كعبه گذشته، تحت عنوان «حج و تاريخ» در پى آوردهام، آنگاه به بررسى بعضى از متون معروفِ ادب فارسى؛ اعم از سفرنامهها، متون نظم و نثر عرفانى و غير آن پرداختهام و دريافتهاى نويسندگان و گويندگان آنها را به اختصار بازگو كردهام. با اين همه، اذعان دارم و با صراحت مىگويم كه تمام كوشش و توفيق من در اين راه، قطرهاى است از دريا، بويژه كه همه استنباط شده و برگرفته از خواندهها وشنيدههاست، نه ديدهها و لمس گرديدهها.
اگر توفيق آن را مىداشتم كه از لباس رنگارنگ درآيم ويكرنگ شوم، «منيّت» خود را كنار بگذارم و «ما» شوم، قطرهام را به دريا برسانم و دريا شوم و خود در درياى خروشان حاجيان قطرهوار به حركت درآيم و با عمل خود، هاجروار «سعى» كنم، ابراهيم سان «قربان» كنم، در عرفات معرفت حقيقى يابم، با رمى جمرات، شيطان نفسم را رجم كنم، در حريم الهى حلالهاى خدا را بر خود حرام گردانم. برگِرد كعبهاش همراه و همسان و همرنگ و همدوش ديگر مسلمانان طواف كنم، با گوش جان دعوت صاحب خانه را بشنوم، تمام وجودم را به لبّيك گفتن دهان كنم، چشم سر را به چشم دل بپيوندم و بوى خوش پيامبر را استشمام كنم، قطعاً اين سخنان، رنگى ديگر داشت. بدان اميد كه خداوند توفيق دهد و چنين شود!
لازم به ذكر است از تحقيق در سفرنامهها به اين واقعيّت مىرسيم كه: هر چند نام بعضى از آنها، «سفرنامۀ حج» يا «سفرنامه مكّه» است ولى نويسنده، بيشتر به شرح مشاهدات خود و استقبالهايى كه از او شده و بذل و بخششهاى شخصىِ خود پرداخته است. تنها در بعضى از آنها به حج و اعمال آن و فلسفه و رمز مناسك حج از ابعاد سياسى، اجتماعى و عبادى توجّه شده است.
در مجموع، از مطالعۀ سفرنامهها، اعتقادات نويسندگان آنها و برداشتشان از حج و احترامى كه براى كعبه و ديگر اماكن مقدّس قائل بودهاند، فهميده مىشود؛ به خصوص آنجا كه ديدن عظمت امواج خروشان زائران در طواف، سعى، رمى، قربانگاه و... نويسنده