36تحصيل كردههايى نيز كه به حج مىآيند توصيه مىكنم يكبار آن را مطالعه كنند - البته منهاى برخى تعبيرات زشت و برخى نگاههاى زشتترش - .
در كتابفروشى دارالايمان
صبح امروز شنبه سرى به مكتبۀ دارالايمان زديم. كتابفروشى بزرگ است شامل يك خانۀ بزرگ سرپوشيده، مملوّ از كتاب؛ كتابهاى بيروتى، پاكستانى و مصرى به وفور در آن يافت مىشود. هر بخشى از آن به موضوعى اختصاص يافته است. دو نفر افغانى كه نام يكى از آنها آقاخليل بود آن را اداره مىكنند كه طبعاً فارسى مىدانند. چند كتاب ضد ايران در آنجا بود؛ يكى سراب ايران به زبان انگليسى با نويسندۀ افغانى. كتابى نيز با عنوان ثورةالايرانية فى ميزان الاسلام كه رد بر شيعه بود و در انتها هم فصلى را به انقلاب اختصاص داده بود. يادم آمد كه روز جمعه نيز كه به مكتبة الثقافية الدينيه رفتم كتابى با عنوان «الاعتداء على بيتالله الحرام» ديدم. فصلى از آن به حوادث سال 66 مكه - سال كشتار زائران ايرانى - اختصاص داشت. نويسنده كه صحبتهاى مسئولان سعودى را فراهم آورده بود، از جمله نوشته بود كه يكى از شعارهاى ايرانىها اين بوده كه «الله اكبر - خمينى رهبر». او نوشته بود كه ايرانىها براى حج به مكه نمىآيند بلكه براى احياى انديشههاى فرس قديم به اينجا مىآيند. تحريفاتى از اين قبيل قطعاً با سوءنيت همراه است و نويسنده بر آن بوده تا شيعه را فرقهاى غالى معرفى كند.
در ميان زائران
امروز ظهر همچنين به ديدن يكى از آشنايان در يكى از كاروانها رفتم. فضاى داخل كاروانها بسيار جالب و پرنشاط است، گرچه اتفاق مىافتد كه كدورتهايى پيش آمده و اين فضا را به هم مىزند. تا آنجا كه دستگيرم شد زائران ايرانى نوعاً صبحها و شبها؛ يعنى اندكى قبل از مغرب تا حدود عشا و پس از آن به مسجد نبوى مىروند و در ضمن بقيع را نيز زيارت مىكنند. بقيع صبح دو ساعت و پيش از مغرب نيز دو ساعت باز است.
در طول روز معدودى براى نماز ظهر يا عصر به مسجد مىروند. مشكل عمده گرمى هواست كه ايرانىها