9چنين نوشته است : «آخوند عبدالجبّار بن آخوند حاج زينالعابدين پيشنماز زاده شكوئى، زنده در سال 1323 قمرى، از فضلاء قرن چهاردهم هجرى و از مردمان قفقاز است...» 1.
همان گونه كه اشاره شد، چون در كتابهاى رجالى اطّلاعاتى از مؤلّف به دست نيامد، تحصيلات و مشايخ و تلامذۀ ايشان مجهول باقى مانده و تنها راه شناخت بيشتر، پى بردن از راه «اثر به مؤثّر» است؛ همچنانكه از مقدّمۀ مؤلّف بر مىآيد، خود از عالمان دين بوده است، اشارۀ همراه با تواضع وى از اين قسمت مقدّمه مشهود است : «چنين گويد ترابِ اقدامِ المؤمنين، و تشنهكام مياهِ فيوضاتِ ربّ العالمين، عبدالجبّار بن زينالعابدين الشّكوئى أظَلَّهُمَا اللّٰهُ تَعَالىٰ في ظِلِّ عَرشِهِ يَومَ الدّين كه تأسّياً بالعلماء الرّاشدين، من المتقدّمين و المتأخّرين و شوقاً لما وعدهم اللّٰه عزّوجلّ من أعلى عليّين، لازم و واجب دانستم كه...»؛ در انتهاى كتاب، اشارهاى نيز به والد خويش دارد : «عبدالجبّار بن العالم و الفاضل حامى شريعة سيّد المرسلين و مجرى قواعد الدين المبين الحاجّ آخوند ملّا زينالعابدين الشكوئى». بحثهاى فقهى، تاريخى، عقيدتى، كلامى، روايى، و بسط و توسعۀ برخى از آنها در اين كتاب، به خوبى مبيّن اشراف و تسلّط مؤلّف بر اين مباحث است، همچنين مطرح نمودن اين مباحث از منابع بسيار زياد و گوناگون، نشانگر رتبۀ بالاى علمى مؤلّف، يعنى حضرت آيةاللّٰه شكويى رحمه الله است.
از نثر و نظم به كار رفته در متن، و استفاده مؤلّف از اشعار زيباى عربى و فارسى مرتبط با متن از شعراى مختلف، و شعرى كه به زبان فارسى دربارۀ تاريخ تأليف خود سروده، نيز چنين استنباط مىگردد كه در ادبيّات تازى و فارسى هم صاحب نظر بوده است.
با توجّه به آنچه كه ذكر شد، و با در نظر گرفتن مطالب و سياق كتاب، همچنين اطّلاعات مختصر «مشار» كه پيشتر اشاره شد، مىتوان چنين نتيجه گرفت كه مؤلّف آذرى و داراى درجات بالاى علمى و مراتب عالى فضل و كمال، و از فضلاى نيمۀ اوّلِ قرن چهاردهم هجرى بوده است؛ و اين كتاب، تنها اثر منتشر شدۀ مؤلّف بوده، و اگر آثار ديگرى هم داشته به مرحلۀ انتشار نرسيده است.