26
است مجادله نما.» ولى اختلاف بعد از علم و روشن شدن واقع را كه غرضى جز نيل به هدف پليد نفسانى در آن نيست، زيانبار دانسته و دانشمندان را مسؤول آن اعلام نموده و منشأ تفرقۀ بعد از علم و آگاهى به حق را ظلم و بغى و تجاوز دانسته است. وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَتْهُمُ الْبَيِّنٰاتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ؛ 1 «و جز كسانى كه كتاب به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم و حسدى كه ميانشان بود، هيچكس در آن اختلاف نكرد.» وَ مٰا تَفَرَّقُوا إِلاّٰ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ؛ 2 «و فقط پس از آن كه علم برايشان آمد راه تفرقه پيمودند آن هم به صرف حسد و برترىجويى ميان همديگر.»
و بر همگان روشن است كه ظلم و تجاوز و تعدّى، هرگز موجب سعادت جوامع مسلمان نخواهد بود.
بر اين اساس لازم است دانشمندان و صاحب نظران براى ايجاد وحدت و استوارى پايههاى اتحاد و اتفاق و الفت و هماهنگى در بين مسلمانان كوشش نمايند و در عين ارشاد و هدايت و برطرف نمودن شبهات و پاسخ به سؤالها و راهنمايى و ارشاد آنها، از آنچه موجب تفرقه و عناد و بدبينى مىشود پرهيز كنند.