14نشدهاند، بلكه متهم به كذب و وضع و جعل هستند.
سخن علماى رجال در مورد آن دو:
حافظ مزِّى در كتاب تهذيب الكمال، از محققان فنّ رجال دربارۀ اسماعيل و پدرش نقل مىكند:
يحيى بن معين (كه از علماى بزرگ علم رجال است) مىگويد: ابو اويس و فرزند او ضعيفاند، و نيز از يحيى بن معين نقل شده كه مىگفته: اين دو نفر حديث را مىدزدند. ابن معين همچنين دربارۀ فرزند ابو اويس گفته است: نمىتوان به او اعتماد كرد.
نسائى دربارۀ فرزند گفته: او ضعيف است وثقه نيست.
ابو القاسم لالكائى گفته است: «نسائى» عليه او زياد سخن گفته، تا آنجا كه گفته است، بايد حديث او را ترك كرد.
ابن عدى (كه از علماى رجال است) مىگويد: ابن ابى اويس از دايى خود مالك، احاديث غريبى را روايت مىكند كه هيچ كس آن را نمىپذيرد. 1
ابن حجر در مقدمۀ فتح البارى آورده است: هرگز با حديث ابن ابى اويس نمىتوان احتجاج نمود، به خاطر قدحى كه نسايى درباره او انجام داده است. 2
حافظ سيد احمد بن صديق در كتاب فتح الملك العلى از سلمة بن شيب نقل مىكند: از اسماعيل بن ابى اويس شنيده كه مىگفت: آنگاه كه اهل مدينه دربارۀ موضوعى، دو گروه مىشوند، من حديث جعل مىكنم. 3
بنابر اين، پسر (اسماعيل بن ابى اويس) متهم به جعل حديث است و