81دربارۀ تشهد پرسش كردم [و حضرت عليه السلام فرمود همان تحيات و صلوات است ]، عرض كردم مقصودتان از تحيّات و صلوات چيست؟ [و حضرت عليه السلام همان را فرمود]، و باز [فرداى آن روز] از تشهّد پرسش كردم و باز حضرت عليه السلام فرمود: همان تحيّات و صلوات است. پس چون از نزد حضرت بيرون رفتم به ريشش خنديدم و با خود گفتم: او هرگز رستگار نمىشود» (رجال كشى، ص 142).
پاسخ نويسنده اين است كه روايت مذكور سندى ضعيف دارد، زيرا مرسل است، چه، كشى اين روايت را از يوسف يا همان يوسف بن سخت نقل مىكند كه كشى او را درك نكرده تا روايتش از او صحيح باشد، زيرا يوسف از ياران امام حسن عسكرى عليه السلام متوفّا به سال 256 هجرى است و كشى از طبقۀ جعفر بن محمّد بن قولويه مرده به سال 369 هجرى است، بگذريم كه يوسف بن سخت، خود غير موثّق است و ابن عضائرى او را تضعيف مىكند، چنانكه علاّمۀ حلّى در خلاصه و ابن داوود در رجال خود و مجلسى در وجيزه و خويى و ديگران 1.
همين يوسف اين خبر را از على بن احمد بن بقاح، به نقل از عموى او روايت مىكند كه هر دو ناشناختهاند و در كتب رجال نامى از آنها ديده نمىشود.
با چشمپوشى از سند روايت، نمىتوان آن را دالّ بر سخن نويسنده دانست. ميرداماد مىگويد: زراره گمان كرده تقرير تحيّات از سوى امام در «تحيات و صلوات» از باب تقيه بوده، زيرا امام عليه السلام از آن مىهراسيده