30كشى سخن ما را تصديق كرده مىگويد وى مردى دروغپرداز بوده كه ادّعاى الوهيت اميرالمؤمنين عليه السلام را داشت. حضرت عليه السلام از او توبه طلب كرد، ولى او توبه نكرد و حضرت عليه السلام وى را با شمارى از همراهانش كشت و ديگر بيش از اين چيزى اثبات نمىشود.
هر آنچه پيرامون نقش عبداللّه بن سبا بافته شده و از او چنان شخصيت افسانهاى ساخته كه عقل صحابه را به بازى گرفته و مردم را عليه عثمان بسيج كرده و چنان غلوّى را در حقّ اميرالمؤمنين عليه السلام آشكار كرده و در ميان مسلمانان پراكنده است كه توانسته در زمانى كوتاه دولت اسلامى را فرو پاشد و خلافت را به لرزه اندازد، همه از اخبار جعلىِ سيف بن عمر در كتابش با عنوان الفتنة و وقعةالجمل است و جز از اين طريق روايت نشده است.
سخنانى را كه نويسنده از علماى شيعه نقل مىكند يا مفاد احاديثى است دالّ بر اينكه عبداللّه بن سبا در حقّ اميرالمؤمنين عليه السلام غلو مىكرده و حضرت عليه السلام او را توبه داده و چون وى از توبه خوددارى كرده است حضرت عليه السلام او را كشته، يا از اقوال سنّيانى همچون طبرى و جز او ستانده شده بى آنكه در جزئيات آنها تحقيق شود، همچون فرق الشيعه نوبختى و كتاب الانوار النعمانيه سيد نعمةاللّه جزايرى. اين اقوال او فاقد هر گونه ارزش است، زيرا هر سخنى كه به دليلى صحيح، مستند نباشد سخنى بى ارزش است كه نمىتوان بدان تكيه كرد.
نوبختى مىگويد: گروهى از اهل علم كه در شمار ياران اميرالمؤمنين عليه السلام بودهاند روايت كردهاند كه عبداللّه بن سبا مردى يهودى بوده كه اسلام آورده و به على دوستى مىورزيده و پس از اسلام آوردن