29كار سبئيه و رئيس آنها ابن سوداء ماجرايى غير واقعى و موهوم است كه اخيراً جعل شده است، و آن به هنگامى باز مىگردد كه شيعه با ديگر فرقههاى اسلامى چالش داشت، و دشمنان شيعه بر آن بودند تا پاى عنصرى يهودى را به بنيان اين مذهب باز كنند تا خصومت ورزى با اين مذهب را تشديد كنند و بديشان خدشه وارد سازند (على و بنوه ، ص 98).
نمىتوان در صحّت پارهاى از رواياتى كه نويسنده به آنها بر وجود عبداللّه بن سبا استدلال كرده است ترديد كرد؛ رواياتى كه دلالت بر وجود عبداللّه بن سبا به سان شخصيّتى حقيقى دارد، و اينكه او ادّعاى خدايىِ اميرالمؤمنين عليه السلام كرد و حضرت عليه السلام او را كشت.
ليكن ما در اخبار و آثار معتبر كه در كتابهاى فريقين آمده، دليلى نيافتيم كه عبداللّه بن سبا در پديد آوردن آشوبى كه در زمان عثمان روندى شتابنده داشت دست داشته است و مردم را بر عثمان شورانده و به تشويق ايشان برخاسته، يا اينكه وى مردى سياه پوست و يهودى بوده كه در زمان عثمان اسلام آورده و به رجعت و برترى اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام و شايستهتر بودنِ او به خلافت و جانشينى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ديگر مقوله هايى باور داشته كه روايات سيف بن عمر تميمى، دروغپرداز جاعل بدو نسبت داده و طبرى و ديگر مورّخان از او نقل كردهاند. آنچه اخبار و آثار معتبر در كتب اهلسنّت، جز از طريق سيف بن عمر، به دست رسيده اين است كه عبداللّه بن سبا مردى دروغپرداز بوده و بيش از اين چيزى را به اثبات نمىرسانَد.
كتابهاى شيعه به ويژه كتاب اختيار معرفةالرجال معروف به رجال