260
معرفة الرجال ، ج 1، ص 349).
احاديث رسيده در ستايش و پاكى زراره بسيار است و آنچه گفته آمد كافى است.
راوى سومى كه نويسنده او را مخدوش مىكند ابوبصير ليث بن بخترى است.
نويسنده مىگويد: اين ابوبصير بر امام موسى كاظم عليه السلام جسارت كرد، و اين هنگامى بود از امام عليه السلام دربارۀ مردى پرسش كردند كه ناآگاهانه با زنى شوهردار ازدواج كرده است. امام عليه السلام فرمود: «زن سنگسار مىشود و بر مرد اگر نمىدانسته حرجى نيست»... پس ابوبصير مرادى بر سينۀ خود زد و آن را خاراند و گفت: گمان مىكنم دانش سرور ما كمال نيافته» (رجال كشى، ص 154) اين بدان مفهوم است كه وى امام موسى كاظم را به كاهش دانش متّهم مىكند.
پاسخ وى آن است كه اين روايت سندى ضعيف دارد.
آيةاللّٰه خويى مىگويد: «اين روايت، ضعيف است، زيرا در سند آن نام على بن محمّد آمده كه موثّق نيست و نيز نام محمّد بن احمد كه مجهول مىباشد و محمّد بن حسن كه از صفوان نقل حديث مىكند كه او [ محمّد ] نيز موثّق نيست» (معجم الرجال ، ج 14، ص 149).
نويسنده مىگويد: «روزى ابن ابى اليعفور [ به همين شكل آمده است ] و ابوبصير از دنيا مىگفتند. ابوبصير گفت: اگر اين سرور شما به دنيا دست يابد همۀ آن را براى خود مىگزيند. اين را گفت و چرتش