250است و كلينى رحمه الله مىگويد: «على بن محمد به طريق رفع از محمّد بن فرج رخجى نقل مىكند» و محمّد بن فرج از ياران امام رضا و امام جواد و امام هادى عليهم السلام است، و على بن محمّد كه كلينى از او روايت بسيار نقل كرده همان على بن محمّد بن عبداللّٰه بن بندارِ ثقه است كه او، به سبب دورى طبقه، از محمد بن فرج رخجى حديث نقل نمىكند.
با چشمپوشى از سند روايت، اين روايت ناگزير بايد بر وجوه صحيح حمل شود تا با آنچه از امام صادق و امام كاظم عليهما السلام ثابت است تعارض نيابد، زيرا اين دو امام، هشام بن حكم را بزرگ مىداشتند و هر دو او را بر شيوخ يارانشان مقدّم مىداشتند. پس حديث بر اين مقصود حمل مىشود كه: آن چيزى كه تو از تجسيم مىفهمى دو هشام به آن قائل نيستند، يا به خيال تو، آنچه دو هشام قائل هستند، صحيح نيست و نظاير آن.
نويسنده روايتى را نيز از ابراهيم بن محمّد خزاز و محمّد بن حسين آورده كه گفتهاند: بر امام رضا عليه السلام وارد شديم و به ايشان گفتيم كه روايت مىشود محمّد خدا را در شكل جوانى به اندام ديده كه سى سال از عمر او مىگذرد و پايش سبز بود. ما گفتيم: «هشام بن سالم و صاحب طاق و ميثمى مىگويند: او (خداوند) تا ناف ميان تهى و بقيهاش، پُر است» (اصول كافى، ج 1، ص 101؛ بحارالانوار، ج 4، ص 40).
پاسخ به نويسنده چنين است كه اين روايت نيز سندى ضعيف دارد، زيرا در اين سند نام ابراهيم بن محمّد خزاز ديده مىشود كه در كتب رجال نيامده است، چنانكه نام بكر بن صالح رازى ضبّى آمده كه