227آنگاه نويسنده برخى از رواياتى را مىآورَد كه ابوبكر را مخدوش مىسازد. يكى از روايات را حمزة بن محمّد طيّار آورده كه مىگويد: از محمد بن ابىبكر نزد امام صادق عليه السلام سخن به ميان آورديم، حضرت فرمود: «رحمت و درود خدا بر او باد. در روزى از روزها محمّد بن ابىبكر به اميرالمؤمنين گفت: دست بگشا تا به تو بيعت سپرم. حضرت عليه السلام فرمود: مگر بيعت نسپردهاى؟ عرض كرد: آرى، پس حضرت دست گشود و محمّد بن ابىبكر گفت: گواهى مىدهم كه تو امام واجبالطاعه هستى و گواهى مىدهم پدرم در آتش [ دوزخ ] است» (رجال كشى، ص 61).
پاسخ وى آن است كه اين روايت سندى ضعيف دارد، زيرا در اين سند نام حمزة بن محمّد طيار ديده مىشود كه مهمل است و در كتب رجال توثيق نشده است. نيز نام زُحَل عمر بن عبدالعزيز ديده مىشود كه او نيز توثيق نشده است و نجاشى كار او را درهم مىخوانَد و فضل بن شاذان او را كسى مىداند كه اخبار ناشناخته مىگويد 1:
از اين دسته روايات است آنچه شعيب از امام صادق عليه السلام مىآورَد كه فرمود: «خاندانى نيست مگر آنكه فرد اصيلى از خودِ آنها در آن خاندان ديده مىشود و اصيلترين فرد از خاندان نابهنجار، محمّد بن ابوبكر است» (كشى، ص 61).
پاسخ وى آن است كه اين روايت نيز سندى ضعيف دارد، زيرا در