209بدين ترتيب روشن مىشود كه اين حديث علاوه بر ضعف سند، بر تحريف قرآن، حتى دلالت هم ندارد، چه رسد به دلالت صريح.
نويسنده مىگويد: اگر اين كتابها بهحقيقت از نزد خدا نازل شده باشد و اميرالمؤمنين بهراستى آن را در اختيار داشته، پس چرا بايد آن را از امّتى پنهان دارد كه در زندگى و پرستش خدا بيشترين نياز را بدان دارد؟
پاسخ به نويسنده چنين است كه ما درصدد آگاهى از دلايل پنهان داشتن اين كتب از شيعه بهطور خاص و مردم بهطور كلى نيستيم، و ائمّه عليهم السلام جز به اقتضاى حكمت و مصلحت گامى بر نمىدارند و ما از اين رو خاطرى آسوده داريم.
نويسنده بارها كوس و كَرنا به راه انداخته و فرياد برآورده كه صحيح نيست ائمّه اين كتب را پنهان سازند. اين در حالى است كه اهل سنّت ذكر كردهاند كه ابوبكر پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله قرآن را در كاغذهايى گردآورْد و نزد او بود تا بمرد، و پس از آن نزد عمر مانْد تا او نيز مرد، و پس از او نزد حفصه، همسر پيامبر صلى الله عليه و آله بود. در صحيح بخارى آمده است كه زيدبن ثابت در حديثى ماجراى گردآورى قرآن را چنين آورده است: «اين صحيفهها نزد ابوبكر بود تا خداى، جان او ستانْد و آنگاه در طول زندگىِ عمر نزد وى بود و پس از وى به حفصه، دختر عمر(رض)، منتقل شد» (صحيح بخارى ، ج 3، ص 1609).
وى به سند خود از انس در حديث ديگرى مىگويد: «عثمان به حفصه پيغام فرستاد كه صحيفهها را نزد ما فرست تا از روى آن بنويسيم