197است» (تذكرةالحفاظ ، ج 1، ص 42).
ابن حجر مىگويد: «عبدالله در شام به بار شترى از كتب اهل كتاب دست يافت و در آنها مىنگريست و از آنها حديث مىگفت و به همين سبب بسيارى از پيشگامان تابعان از ستاندن حديث از وى دورى مىكردند» (فتح البارى ، ج 1، ص 167).
پس از اين همه نمىدانيم چرا اين گروه دسترسى عبدالله بن عمرو به اين كتب را تصديق مىكنند، ولى دسترسى ائمّه عليهم السلام به نظاير آن را نمىپذيرند؟
جفر احمر - كه براساس آنچه در خبر آمده - همان سلاح است و در دسترس ائمّه عليهم السلام بوده جاى شگفتى ندارد تا انگشت اتهام را سوى راويان آن بريم، بهويژه آنكه اين حديث در صحيح بخارى ، جلد 4 ،صفحۀ 101 و مسلم ، جلد 4، صفحۀ 1903 آمده و بر اساس آن يكى از جنگ افزارهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله نزد امام زين العابدين عليه السلام بوده است و مسور بن مخرمه آن را طلب مىكند، زيرا از آن مىهراسيده كه آن قوم (يزيديان) او را از آن حضرت به غارت برند.
به هر حال ثبوت دسترسى ائمّه عليهم السلام به جفر ابيض و جفر احمر را امرى شگفت نمىدانيم تا اينكه برخى از اهلسنّت بر انكار آن پاى بفشرند و از پذيرشش سرباز زنند.
نويسنده از مصحف فاطمه سخن به ميان مىآورَد و از بحارالانوار، ولد 26، صفحۀ 41 سه روايت نقل مىكند كه يكى از آنها از على بن سعيد به نقل از امام صادق عليه السلام است كه فرموده: «مصحف فاطمه نزد ماست كه