184جاى مىآوردهاند، نقصى متوجّه ايشان نمىكند.
پس فساد شخص با انجام مستحبّات و امور مباح در شريعت حاصل نمىشود، بلكه فساد با پيروى از هوىٰ و هوسِ هلاكت بارى پديد مىآيد كه شخص را به حرام و امور مهلك بيفكند و اين به غايت آشكار است.
ترديدى نيست كه شمارى از صحابۀ پيامبر صلى الله عليه و آله ثروت و داراييشان فزونى گرفت و زر و سيم و كنيز بسيار گرد آوردند. بخارى در صحيح خود، جلد 2، صفحۀ 963 مىآورَد كه همۀ دارايى زبير به پنجاه مليون و دويست هزار (معلوم نيست دينار يا درهم) مىرسيده و حاكم در مستدرك ، جلد 3، صفحۀ 369 ذكر مىكند كه چون طلحه مُرد در دستِ گنج دارِ او يك مليون و دويست هزار درهم بود و همۀ دارايىِ او سه مليون درهم تخمين زده مىشد، و نسائى در سنن الكبرىٰ ، جلد 5، صفحۀ 359 و ابن ابى عاصم در كتاب السنّه ، جلد 2، صفحۀ 565 به نقل از عايشه آوردهاند كه ثروت ابوبكر در روزگار جاهلى به هزار هزار (يك مليون) اوقيه مىرسيده است، و ابن سعد در طبقات الكبرى ، جلد 3، صفحۀ 76 آورده كه عثمان به روز كشته شدنش سى مليون درهم و پانصد و پنجاه هزار دينار و هزار شتر در ربذه و داراييهايى به ارزش دويست هزار دينار داشته است، و ابن كثير در البداية والنهايه ، جلد 7، صفحۀ 171 مىگويد عبد الرحمان بن عوف از خود چندان طلا به يادگار گذارْد كه آن را با تبر مىشكستند و هزار شتر و صد اسب و سه هزار گوسفند داشت كه در بقيع چريده مىشد، و با يكى از زنان چهارگانۀ خود به يك چهارم ثُمن سازش كرد كه ارزش آن به هشتاد