26جلسات، علامه حلى چنان راه تشكيك را بر حضار بست كه طرف مقابل او، يعنى خواجه نظام الدين قاضى القضات شافعى گفت: «دلايل شما بسيار محكم، قوى و متقن است اما چون گذشتگان ما بر اين راه رفتهاند ماهم براى جلوگيرى از تفرقۀ كلمۀ اسلام، بايد همان راه را رفته و پرده درى نكنيم». از آنجايى كه شاه محمد خدابنده تعصبى نداشت، پس از استماع اين دلايل، مذهب اماميه را اختيار و به تشيع گرويد و آزادى مذهب شيعه را درتمام بلاد ايران صادر و اعلام كرد. سپس به تمام واليان و فرمانداران خود دستور داد كه در مساجد و در خطبهها نام اميرالمؤمنين على عليه السلام و ساير ائمه اطهار را بخوانند. او همچنين دستور داد عبارات:
«لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اللّهُ»، «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ» و
«عليّ ولىّاللّٰه» را روى مسكوكات رايج حك كنند. سپس علامه حلى را كه از حله احضار كرده بود، نزد خود نگه داشت و براى او مدرسه علميه ساخت. بدين ترتيب، ولايت و امامت على ابن ابىطالب عليه السلام در سراسر ايران جهانتاب شد و اينك ايرانيان، شيعه على عليه السلام و يازده فرزند معصومش مىباشند.
بهطور كلى علت گرايش به تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم و از قرن دهم تا كنون را چنين مىتوان خلاصه نمود:
1 - برخورد متعصبانه عمر عليه ايرانيان
2 - سياست حقگرايانه اميرالمؤمنين نسبت به عموم مردم بدون تعصب قومى
3 . فضائل اهل بيت و برخورد جذاب آنها با افرادى كه از ايران مىآمدند
4 - عكس العمل ظلمهايى كه به ائمه و شيعيان روا مىشد.
5 - اعزام دانشمندان و مبلغين از طرف ائمه عليهم السلام مانند زكريا بن آدم، عبداللّٰه بن سعد اشعرى... به قم و ساير شهرها
6 - تشريف فرمائى امام رضا عليه السلام به ايران
7 - مهاجرت امام زادگان در پى مسافرت ايشان، عزيمت امامزادهها از ترس خلفا و تبليغ آنها در نقاط مختلف ايران، مهاجرت سادات بهعلت وجود امنيت نسبى.
8 - تلاش علماى شيعه مثل شيخ صدوق، علامه حلى، شيخ بهائى، علامه مجلسى و...