27تقريب بين مذاهب كوششى است مستمر و مبارك در جهت نزديكى مذاهب به يكديگر از طريق تفاهم و تعامل مشترك در تمامى ميادين نظرى و عملى با تأكيد و تركيز بر مشتركات و تقويت روح تسامح و مدارا به عنوان يك فضيلت اخلاقى و تمرين همزيستى احترام آميز و آكنده از مهر و عواطف اسلامى.
طبق اين تعريف تقريب بين مذاهب نه به مفهوم قطع دلبستگىهاى مذهبى و ايجاد شكاكيت و ترديد و ترويج اباحيگرى و گسستن علايق مذهبى و نه تمهيدى مصلحت انديشانه و عرفى از نوع پيمانها و همدستىهاى مرسوم در پهنهى سياست جهانى است كه به انگيزهى مقابله با دشمن مشترك و بهبود جبههى مسلمين در برابر دشمنان مطرح مىگردد. بلكه حقيقتى است والا و ارزشمند و برخوردار از مطلوبيت ذاتى و مصلحت نفسالامرى كه مبانى روشن آن ريشه در كتاب و سنت و مضامين شريعت دارد.
اصول و مبانى تقريب
1- يكى از اساسىترين اصول تقريب، پذيرش كثرت و اختلاف است. بايد پذيرفت كه اختلاف نظر و رأى به خودى خود واقعيتى اجتناب ناپذير بوده كه طبيعت اولى آدميان بر آن ارتكاز يافتهاست. 1 اختلاف تنها زمانى زيانبار خواهد بود كه در اثر دخالت عوامل عاطفى، حب و بغضها، خودبينىها و تعصبات كور و لجاجتها به مرحلهى نزاع و كشمكش وارد شود كه در اين صورت بايد ريشههاى نزاع و سركشى را درمان نمود و گرنه اختلاف به خودى خود امر ممدوح و ميمون بوده و در يك تعامل منطقى مبدأ رشد و تحول افكار و انديشهها خواهد شد. بر اين اساس بايد با پديدهى تنوع و تكثر مذاهب با ديدهى احترام و تعظيم و تكريم روبرو شده و باور آورد كه يكايك مذاهب موجود به رغم ضعفها و قوتها از ريشههاى عميق و كهنى در تاريخ انديشه و تمدن اسلامى برخوردار بوده و هركدام ميراث عظيمى از فقه و عقيده را به همراه دارد.