28بنابراين روا نباشد كه به طور مطلق از بىپايگى و موهون بودن آنها سخن به ميان آيد.
2- در پى اصل به رسميت شناختن يكديگر نوبت به اصل دوم يعنى پذيرش گفتگو و رقابت علمى مىرسد كه اگر با رعايت همهى قواعد رقابت و مناظره همراه گردد نتايج علمى روشنى به بار خواهد آورد. بايد اذعان نمود كه بخش عظيمى از رشد و بالندگى علمى مسلمين در طول تاريخ گذشته مرهون رقابتهاى عالمان و انديشمندان مذاهب بوده كه در عرصههاى مختلف عقيده، كلام، اصول و فقه به داد و ستد علمى پرداخته و با نقد افكار و آراى يكديگر به بارور شدن درخت علم و معرفت كمك كردهاند. در گفتمان تقريب آنچه منظور مىباشد جدى انگاشتن اين مقوله است. در اينجا هرگز از يكى از اطراف مناظره درخواست نمىشود كه در مقدمهى راه تقريب براى خوشايند طرف ديگر منفعلانه دست از برخى از عقايد اختصاصى خود بكشد بلكه مطلوب آن است كه تمام طرفها با قوت و صلابت علمى بر مواضع خود پايدارى ورزيده، همچنانكه با رأى طرفهاى ديگر هم با تأمل و استفهام حقيقى روبرو شوند و جستجوى حقيقت راهنما و دليل راهشان گردد و با پيروى از منطق قرآنى قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صٰادِقِينَ * اگر نتيجهى مقارنهى علمى آرا با تكيه بر برهان و استدلال، ترجيح رأى طرف مقابل بود منفتحانه آمادهى پذيرش رأى و نظر جديد شوند و عوامل تاريخى و دلبستگىهاى عاطفى مانع از اين امر نشود.
3- يكى ديگر از اصول تقريب مذاهب گرد آمدن بر انبوه مشتركات است.
برخلاف آنچه كه افراطىها وانمود مىكنند، مذاهب اسلامى در بخشهاى مهمى از اصول و فروع با يكديگر مشترك مىباشند. 1 چه آنكه اگر به سه زمينهى نظام اعتقادى، عملى و اخلاقى نظر افكنيم در بخش سوم اختلافها بسيار اندك و در حد صفر بوده، اختلافهاى فقهى هم بويژه در بخشهاى معاملات بسيار كمتر از آنچيزى است كه وانمود شده و در زمينهى عقيده هم تمامى مسلمين در اركان اسلام اجمالاً اتفاق نظر دارند و بيشتر اختلافها در فروع عقيده بروز كرده است. موضوع تأكيد بر مشتركات از