23گيرد گفتمان تقريب مىباشد. در اين ميان بايد معلوم شود كه مقصود از تقريب چيست؟ كدامين تقريب منظور است؟ چه ضرورتى ما را به آن فرا مىخواند؟ اصول و مبانى تقريب چيست؟ راه عملى به سوى تقريب چگونه طى مىشود؟ و موانع آن كدامست؟ همهى اينها و مباحث مرتبط ديگر در اين فصل با حوصله دنبال مىشود.
معنا و مفهوم تقريب(تحرير محل بحث)
تقريب بين مذاهب اسلامى از جمله مباحثى است كه تقريباً در طول تاريخ گذشتهى مسلمين هر زمان به صورتى مطرح بوده ولى در دوران معاصر و طى قرن گذشته بيش از هر زمان تقريب را مدافعان و مخالفانى بوده و هست كه هر كدام بر حسب نگرش خاص خود در حمايت از آن يا مخالفت با آن كوشش نمودهاند. در اين گفتار قبل از هر چيز بايد معلوم شود تقريب مورد نظر كدامست و مبانى آن چيست؟ در اين باره چندين فرضيه مىتواند مطرح شود.
فرضيه اول؛ شايد گمان شود مقصود از تقريب آن است كه در ميان مذاهب متعدد اسلامى، يك مذهب به عنوان اصل و عمده انتخاب شده و به عنوان معيار درستى و حقيقت معرفى شده و ديگر مذاهب الزام يابند خود را با آن هماهنگ كنند. نتيجهى اين فرضيه يكسانسازى مذاهب از طريق اختيار مذهب واحد و انحلال ساير مذاهب به نفع آن مىباشد. به يقين بر پايهى واقعيات قطعى و اجتنابناپذير، چنين فرضيهاى قابل تحقق نمىباشد. چه آنكه پيروى و تعبد به هر مذهب به مفهوم درستتر و برتر دانستن آن است و چگونه مىتوان پيروان و متدينان بعضى از مذاهب را وادار كرد كه دست از باورها و عقايد مذهبى خاص خود به نفع مذهبى ديگر بكشند. اين معنى دست كم در شروع راه تقريب كه با امواجى از عشق و عواطف و خلوص و تعصب و جانبدارى پيروان مذاهب نسبت به مذهب خود روبروست ناممكن است و حتى اگر به نحو مدلّل برترى يكى از مذاهب برسايرين در اصول و مبانى و ديدگاههاى اجتهادى ثابت باشد باز نتوان به عنوان يك دستورالعمل، سيادت و برترى آن را به ديگران تحميل كرد و اين با اصول رقابت درست علمى كه قرار گرفتن اطراف بحث و رقابت در جايگاه برابر را اقتضا مىكند