13و پايان بخشيدن به منازعات مذهبى، نفى اصولگرايى و صرفنظر كردن يا دست كم بىتفاوت شدن در برابر اصول عقيده مىباشد. به طور مثال آنانى كه اصولى همچون عصمت و نص را در مذهب شيعه مورد ترديد قرار مىدهند در اين زمره جاى مىگيرند.
همچنانكه برخى از داعيان تقريب و تسامح مذهبى در جهان اسلام به كوتاه آمدن و سهلانگارى متهم مىباشند. به نظر مىرسد اين گروه در چنان اشتباهى باشند كه آثار تخريبى جبران ناپذير آن كمتر از خشونتورزيها و تحجرگرايى دسته اول نباشد چه آنكه دستاورد اين گرايش چيزى جز رواج ولنگارى عقيدتى و اباحيگرى و بى تفاوتى نمىباشد. به نظر نگارنده اين دو دسته ياد شده در دولبهى افراط و تفريط سير كرده و هيچيك ره به صواب نمىبرند. بلكه راه صواب در اين است كه با حفظ پاىبنديهاى قطعى مذهبى همزمان عرصه براى گسترش گفتگوهاى انتقادى ميان مذاهب در جو تفاهمآميز به انگيزه جستجوى حقايق افزونتر فراهم آيد و صد البته اين رسالت اختصاص به عالمان، مذهبپژوهان و اصحاب نقد و نظر دارد و گرنه عوام و تودههاى پيرو مذاهب را بايد از اين امر معاف داشته و تنها نسخهى محبت و مدارا و همزيستى با احساس اخوّت دينى را برايشان تجويز كرد.
بنابراين عرصهى نظر بايد آكنده از بحث و انتقاد علمى گردد ولى ميدان اجتماع تجلىگاه عشق و عواطف و مدارا و مسالمت و ديگر كرايم اخلاقى در بين ابناى امت از تمامى فرق و مذاهب بشود.
آنچه كه از مقولهى نقد و نظر سخن به ميان آمد يك نياز ضرورى امت اسلامى در همهى زمانها است كه ريشه در آموزههاى روشن دين دارد. پيام آيه كريمه فَبَشِّرْ عِبٰادِ* اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولٰئِكَ الَّذِينَ هَدٰاهُمُ اللّٰهُ وَ أُولٰئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبٰابِ 1 دعوت جاويدان و هميشگى قرآن كريم است كه بندگان خدا را به حضور پيوسته در ميدان نقد و نظر با داشتن گوشى شنوا و دلى بيدار براى گزينش سخن و رأى برتر فرامىخواند كه به حق بايد اين پيام را همواره بر لوح زرين دل خود جاى داد. البته