7ديد كه حجر الأسود در ركن نهاده شده، خداى عزّ و جلّ را تكبير گفت و تهليل و تمجيد كرد.
و علّت اينكه ميثاق در حجر قرار داده شده است اينست كه خداوند عزّ و جلّ چون براى ربوبيّت خود و نبوت محمّد (صلّى اللّٰه عليه و آله) و وصايت على (عليه السّلام) ميثاق بگرفت، فرشتگان سخت بهراس افتادند، و اركان وجودشان بلرزه درآمد، و نخستين موجودى كه در اين باره به اقرار بشتافت همان حجر بود، پس بهمين جهت خداى عزّ و جلّ آن را برگزيد، و ميثاق را بر دهان او نهاد، و آن بروز رستاخيز در حالتى مىآيد كه زبانى گويا و چشمى بينا دارد، و در بارۀ كسى كه در آن مكان با او ديدار كرده و ميثاق را محفوظ داشته است شهادت مىدهد.
و امّا علّت اينكه حجر الاسود را از بهشت بيرون بردند اين است كه آدم عليه السّلام با ديدن آن سنگ عهد و ميثاقى را كه فراموش كرده است بياد آورد.
و حكمت اينكه حرم بهمين مقدار كه اكنون مقرّر است تعيين شد، چنان كه نه كمتر از اين بود و نه بيشتر، اينست كه خداى تبارك و تعالى قطعه ياقوت سرخفامى را بر آدم عليه السّلام فرود آورد، پس آدم آن را در موضع بيت قرار داد، و همچنان پيرامون آن طواف همى كرد، و شعاع انوار آن ياقوت تا محلّ «أعلام» -يعنى علامتهاى حرم-