14ناخن پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله هم نمىشوند،موزهها برپا مىكنيم؛چرا براى ميراث پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله نبايد چنين كنيم؟
اگر امروز براى بزرگداشت و تمجيد رهبران و فرماندهانى كه مقام و فضل آنان با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله قابل قياس نيست،به گردآورى آثار و تاريخ آنها مىپردازيم،چرا نبايد در كنار سيرۀ عطرآميز آن بزرگوار،به آثار و امكنهاى كه شاهد زندگى او بودهاند، بپردازيم؟
اين كار ما تازگى ندارد،بلكه شيوهاى است كه صحابۀ پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله آن را پايهريزى كردهاند. در اينجا به ذكر چند نمونه از روش يكى از صحابه در اين باره مىپردازيم:
از نافع نقل شده است:ابن عمر هر نقطهاى را كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله قدم گذاشته بود، دنبال مىكرد و در هر جايى كه آن حضرت نماز خوانده بود نماز مىگزارد.تا جايى كه يك بار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله زير درختى فرود آمد و از آن پس،ابن عمر به آن درخت رسيدگى مىكرد و آن را آب مىداد تا خشك نشود. 1
مجاهد گويد:در سفرى با ابن عمر بوديم كه ديديم هنگام عبور از جايى،راه خود را به طرف ديگر كج كرد.علت اين كارش را پرسيدند.گفت:من شاهد بودم كه رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله اين كار را كرد و من هم چنين كردم. 2
از نافع نقل شده كه ابن عمر در راه مكّه مىرفت و سر شترش را مىگرفت و به اين طرف و آن طرف خم مىكرد و مىگفت:شايد سمى بر جايگاه سمى قرار گيرد، مقصودش سم شتر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود. 3
نافع در وصف حالت ابن عمر به هنگام دنبال كردن آثار و جاى گامهاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىگويد:«اگر ابن عمر را هنگام دنبال كردن ردّ پاى پيامبر مىديدى، مىگفتى«اين مرد ديوانه است!»عاصم احول از قول شخصى روايت كرده است كه:
«اگر كسى ابن عمر را در هنگام جستجويش از جاهايى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در آنها قدم نهاده