209مسأله 23 اگر مهماندار در بين راه از قولش برگشت، بعيد نيست كه واجب باشد بر او مخارج بر گرداندن مهمان را به وطنش.
مسأله 24 اگر بعد از آن كه مهمان احرام بست مهماندار از قولش برگشت، بعيد نيست كه واجب باشد مخارج تمام كردن حج و برگرداندن او را به وطنش.
مسأله 25 كسى كه حج بر او واجب گرديد و مستقر شد و بعد از آن به مرضى مبتلا شد كه نتوانست حج برود و اميد خوب شدن نداشت يا پيرى مانع از رفتن شد يا آن كه حج رفتن براى او حرج و مشقت شديد دارد، واجب است بر او كه نائب بگيرد و احتياط واجب آن است كه فوراً نائب بگيرد.
مسأله 26 اگر كسى مالدار بود و استطاعت مالى داشت و به واسطۀ مرض يا چيز ديگر نتوانست حج كند و وجوب حج بر او مستقر نشد، واجب نيست نائب بگيرد بنا بر اقوى.
مسأله 27 كسى كه عذر داشت و نائب گرفت و حج به جا آورد، اقوى آن است كه حج نايب كافى است از حج او؛ چه عذرش تا آخر عمر باقى بماند يا بعد از عمل حج عذرش برطرف شود، لكن اگر عذرش قبل از تمام شدن حج نائب مرتفع شود؛ چه در بين راه در وقت رفتن باشد يا در بين عمل باشد، حج نايب كافى نيست و بايد خودش حج بكند.
مسأله 28 كسى كه حج بر او مستقر شده بود و به حج رفت، اگر بعد از محرم شدن و داخل شدن در حرم بميرد، كفايت مىكند اين عمل از حج واجب او، و واجب نيست قضاى آن و اگر قبل از آن بميرد واجب است حج او را قضا كنند.
مسأله 29 اگر زن استطاعت پيدا كرد، شرط نيست كه شوهر او را اذن بدهد، و جائز نيست براى شوهر كه او را منع از حج بكند.
مسأله 30 اگر زن نذر كند كه حج برود و نذرش مضيّق باشد، اذن شوهر لازم نيست و امّا اگر موسّع باشد تا وقت تنگ نشده بايد اذن بگيرد، چنانچه در حج مستحب شرط است اذن شوهر.