63قِيٰاماً لِلنّٰاسِ وَ اَلشَّهْرَ اَلْحَرٰامَ وَ اَلْهَدْيَ وَ اَلْقَلاٰئِدَ ذٰلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ يَعْلَمُ مٰا فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِي اَلْأَرْضِ وَ أَنَّ اَللّٰهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ .
اين آيه در بحث صلاة نيز مورد بحث و استدلال فقهى بود و گذشت. در اينجا مشروع بودن «هدى» و «قلائد» (به قولى «بدن» و شبيه آن كه نعلين از گردن آنها، براى فهماندن اين كه از شتران صدقه است و امتياز يافتن از ديگر شتران، آويخته مىشود) يكى از موارد استفاده است.
5-آيۀ 2، از سورۀ مائده يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تُحِلُّوا شَعٰائِرَ- اَللّٰهِ وَ لاَ اَلشَّهْرَ اَلْحَرٰامَ وَ لاَ اَلْهَدْيَ وَ لاَ اَلْقَلاٰئِدَ وَ لاَ آمِّينَ اَلْبَيْتَ اَلْحَرٰامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوٰاناً وَ إِذٰا حَلَلْتُمْ فَاصْطٰادُوا وَ لاٰ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرٰامِ أَنْ تَعْتَدُوا .
در سبب نزول اين آيه و احكامش چنين گفته شده كه مردى به نام حطم بن هند بكرى به مدينه بر پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) وارد شد و كسان و اثبات خود را در بيرون شهر گذاشت به پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) گفت: مردم را بچه دعوت مىكنى؟ پاسخ داد: به اين كه شهادت بيگانگى خداى تعالى بدهند و نماز بگزارند و زكاة بدهند گفت نيكست مرا مهلت بده بروم با كسان خود مشاوره كنم شايد به اسلام درآيم. پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) از صبح به مردم خبر داده و گفته بود امروز مردى بر شما وارد مىشود كه به زبان شيطان سخن مىراند. چون از نزد پيغمبر خارج شد پيغمبر (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) فرمود «دخل بوجه كافر و خرج بعزم غادر» همانا با چهره و رخسارى كافرانه در آمد و با عزمى غادرانه بيرون رفت پس چون بيرون شد به گلهاى برخورد آن را جلو انداخت و با خود