26
... و اليه يرجع ما سمعته منالدروس و كشف اللثام إلّا أنّه لاتقييد في الأول بالزوال، و لعلّه الوجه لاستبعاد توقف الصدق عليه، و يمكن كون المراد بها المحل بأحواله التي منها الارتفاع ببناء أو غيره أو الانخفاض. 1
آنچه از دروس و كشفاللثام نقل شد، به آنچه ما گفتيم، اشارت دارد. البته در دروس، اصابت به محل، منوط و مشروط به نبودنِ بنا نيست و همين نظر، پسنديده است؛ چرا كه بعيد مىنمايد صدق رمى، متوقف بر اصابت به بنا باشد. گفتنى است كه احتمال دارد مراد از جمره، محل و حوالى آن باشد؛ از بنا گرفته تا پستىهاى اطراف.
از اينها معلوم مىشود كه دليل شرعى يا تاريخى، بر تعيين مراد از جمره، در دست نيست؛ يعنى روشن نيست كه آيا:
- مراد از جمره بنا و نشانههايى است كه امروزه به چشم مىخورد؟
- بنا و محل آن - هر دو - را جمره گويند؟
- وسعت آن تا چه مقدار و اندازه است؟
- آيا مقدارى كه امروزه ديده مىشود، توسط پيامبر و ائمه(عليهم السلام) تعيين شده يا اينكه به مرور زمان توسعه يافته است؟
- اگر وضع شرعى ندارد، چرا نتوان بيش از اين توسعه داد؟
- قطر نشانهها تا چه اندازه مىتواند باشد و آيا تعيين شرعى دارد؟
روشن است كه هيچ يك از اين پرسشها در نصوص، مورد تعيين و تأييد قرار نگرفته است. ازاينرو فقيهان نيز درباره آن سكوت كردهاند يا سخنانى مجمل و بىسند در تفسير آن ارائه كردهاند.
دوم: نظريه عدم تعين اصابت به نشانهها
به نظر ما، براى امتثال تكليف رمى، بايد سنگ با قصد به طرف محل پرتاب شود و در نهايت، به مَعْلَمها اصابت كند يا بر زمين اطراف مَعْلَمْ قرار گيرد و براى امتثال، بيش از اين لازم نيست؛ به تعبير ديگر، چند امر بايد تحقق يابد: