271. قصد؛
2. پرتاب، يا آنچه در عربى بدان قذف و القا گفته مىشد؛
3. وقوع سنگ بر زمين اطراف معلم و نشانه، يا اصابت به نشانهها.
امر اول و دوم، از معناى رمى به دست مىآيد؛ زيرا در لغت، رمى را چنين معنا كردهاند: «رمَي الشيء رمياً؛ ألقاه» 1؛ «رمى كرد؛ يعنى افكند».
در اين معنا قصد و افكندن نهفته است. ازاينرو انداختن بدون توجه و از سر غفلت را رمى نمىگويند؛ چنانكه گذاشتن سنگ و ريگ را نيز رمى نخوانند.
امر سوم، از احاديث و روايات به دست مىآيد:
1. محمد بن يعقوب، عن على بن ابراهيم، عن أبيه و محمد بن اسماعيل، عن فضل بن شاذان، عن صفوان، عن معاوية بن عمار، عن ابىعبدالله(ع). قال:
«وَان رَمَيْت بحصاة فوقعت في محمل فَاعِد مكانها فان هي اصابت انساناً أو جَمَلاً ثمّ وقعت على الجمار أجزاك». 2
امام صادق: در ضمن حديثى فرمود: «اگر ريگى پرتاب كردى و در محملى قرار گرفت، ريگى ديگر پرتاب كن و اگر به انسان يا شترى اصابت كرد، اما پس از آن بر جمار قرار گرفت، كفايت مىكند».
2. فقهالرضا:
«فان رميت و رفعت في محمل وانحدرت منه إلى الأرض اجزأت عنك و انْ بقيت فيالمحمل لم يجز عنك وارم مكانها اخرى». 3
در فقهالرضا آمده است: «اگر سنگى پرتاب كردى و بر محملى برخورد و از آن كمانه كرد و بر زمين افتاد، كفايت مىكند. اما اگر در محمل قرار گرفت، مجزى نيست و سنگى ديگر به جاى آن پرتاب كن».
3. فقهالرضا:
«و ان رميت بها فرفعت في محمل أعد مكانها و ان اصاب انساناً ثَمّ و جَمَلاً ثُمّ وقعت على الأرض أجزأه». 4
در فقهالرضا آمده است: «اگر سنگريزهاى پرتاب كردى و در محملى قرار گرفت، به جاى آن سنگى ديگر پرتاب كن و اگر به انسان يا شترى كه در محل است اصابت كرد،