44از بين تودههاى مردم مسلمان كسانى هستند كه پيوسته در باتلاقهاى جاهليت نخستين زندگى مىكنند؛ باتلاقهايى مانند: استغاثه به غير خدا و استعانت از پيامبران(عليهم السلام) و اموات صالح و غير صالح، به توهم اينكه آنان صدايشان را مىشنوند و بر اجابت درخواستشان توانايند. بدون اينكه به آنچه در قرآن كريم و سنت صحيحه آمده است، از آيات روشن و نصوص قطعى توجه كنند. به اينكه اموات نمىشنوند و اگر هم به فرض بشنوند، درخواست آنان را اجابت نمىكنند.
وى همچنين تحقيق مفصلى در ضميمه كتاب «الآيات البينات فى عدم سماع الأموات»، اثر «نعمان بن محمود الألوسى» (م1317ه .ق) نگاشته و بر بطلان عقيده قائلان به سماع مردگان، پاى فشرده است. وى كه نظريهپرداز وهابيت و محدثى كمنظير براى آنان تلقى مىشود، درباره جايگاه ارواح مؤمنين پس از مرگ نيز به احاديث ضعيفى تمسك كرده و اعتقادات وهابيت را بر آن بنا نهاده است. او معتقد است روح ميت پس از مرگ براى پاسخ به سؤالات نكير و منكر تنها براى ساعتى به جسد مراجعت مىكند و پس از پاسخگويى، دوباره به جاى خود باز مىگردد.
البانى درباره محل استقرار ارواح مؤمنين در بهشت، قائل به تفصيل است و با استناد به احاديث ياد شده معتقد است؛ اگر ميت از مؤمنين عادى است، روح او در شكم يكى از پرندگان بهشتى قرار مىگيرد و آن پرنده از درختان بهشت تغذيه مىكند؛ ولى اگر مؤمن از شهيدان باشد، روح آن شهيد در چينهدان مرغ بهشتى قرار مىگيرد: «فإذا كان من عامة المؤمنين فتتنقل روحه منه إلى بطن طير من طيور الجنة فيتنعم يأكل هذا الطير من شجر