21قلب و از قبيل اعتقاد است؛ ولى اسلام منوط به زبان و جوارح ديگر مىباشد؛ چون اسلام تسليم شدن و خضوع و متابعت عملى است، چه اين شهادات و اعمال قرين به اعتقاد قلبى باشد و چه نباشد و با شهادتين است كه خونها محفوظ مىماند و بر مبناى آن است كه ازدواجها و ميراثها جارى است. 1
ناگفته نماند در روايات مربوط به اين بحث تعبير به «ايمان» نيامده است. تعابيرى كه در روايات به كار رفته است عبارتند از: «اهل الولايه»، 2 «عارف بهذا الامر»، 3 «من يقتدى به»، 4 «من تثق بدينه» 5 و از اين قبيل عبارات؛ اما به صورت شرطى از شروط امام جماعت در كلمات فقها، به ويژه از مرحوم «محقق» و «علامه حلى» به بعد، رواج پيدا كرده است. البته ميان متقدمين تعبير «ايمان» وجود داشته است؛ براى نمونه «شيخ طوسى(رحمه الله)» در «الجمل و العقود» 6 از «ايمان» نام برده است؛ ولى در «مبسوط»، «مخالف حق نبودن» را شرط دانسته است. 7 اما همانطوركه بيان شد از زمان محقق(رحمه الله) به بعد، تعبير ايمان رواج بيشترى پيدا كرده است. 8 تعابير ديگرى نيز چون «مرضى» 9 و «صحيحالاعتقاد» 10 در بعضى كتب فقهى به كار رفته است.