20خداوند، «مؤمن» اطلاق مىشود. استعمال ديگر به صورت لازم بوده كه به معناى «صار ذا امن» است. 1 البته ايشان معناى تصديق را نيز نفى نكردهاند؛ بلكه ايمان را به معناى تصديقى كه همراه با امنيت است مىپذيرند. 2
اما ايمان در اصطلاح كه البته برگرفته شده از همان معناى لغوى است، به دو قسم عام و خاص تقسيم مىشود: ايمان به معناى عام، همان تصديق قلبى است به آنچه رسول خدا(ص) آورده و اقرار زبانى كاشف از آن است. اما براى ايمان خاص دو معنا بيان شده است: يكى دخالت عمل صالح در ايمان؛ يعنى علاوه بر اعتقاد و تصديق قلبى به رسول خدا(ص) و آنچه آورده، عمل صالح نيز جزء ايمان است؛ 3 به نحوى كه مرتكب گناه كبيره مؤمن محسوب نمىشود. معناى ديگر، اعتقاد به امامت ائمه اثناعشر(عليهم السلام) است كه اين معناى خاص از ايمان، بين اماميه و شيعيان متداول است. 4
مراد از ايمان در اين پژوهش (شرطيت ايمان در امام جماعت)، همين معناى مشهور بين اماميه، يعنى شيعه دوازده امامى بودن است 5 و مىتوان گفت لفظ «ايمان» براى اين معناى خاص، وضع تعيينى يا تعينى دارد. 6 آنچه در همه اين تعاريف، چه معناى عام و چه دو معناى خاص، مشترك است، اعتقاد و تصديق قلبى است كه جداكننده «ايمان» از «اسلام» است. اين تفاوت معنايى را مىتوان از آيه 14 سوره مبارك حجرات 7 استفاده كرد. «علامه طباطبايى(رحمه الله)» ذيل اين آيه شريفه مىفرمايند:
با اين آيه فرق بين ايمان و اسلام روشن مىشود؛ چراكه ايمان، حقيقتى مربوط به