23گسترش بينش مادى در عصر حاضر كه از آثار فرهنگ غرب است، سبب شده است كه انسان تنها براى امورى ارزش قائل شود كه بازده مادى زودرس و قابل توجيهى داشته باشد. در نتيجه، از ميان علوم نيز تنها به آن دسته از علومى كه او را مستقيماً در رسيدن به مقاصد مادى و اقتصادى يارى مىرساند، اهميت داده و علوم معنوى را فراموش كرده است.
بر اين اساس، در نظر او علم اخلاق كه به بُعد معنوى زندگى انسان مىپردازد، از ارزش و اهميت چندانى برخوردار نيست و همين غربت علوم معنوى در فرهنگ غربى و همينطور فرهنگهاى متأثر از فرهنگ غربى، از مدتها پيش آثار و نتايج زيانبار خود را ظاهر ساخته و اعتراض بسيارى از متفكران آن سامان را برانگيخته است؛ تا آنجا كه در سالهاى اخير، در همين كشورها تلاشهايى براى گسترش آموزشهاى اخلاقى صورت گرفته است تا شايد خلأ معنوى موجود در اين جوامع را به نحوى برطرف سازند و از آثار و عواقب آن بكاهند.
به هر حال، آنجا كه انسانيت و ارزشهاى انسانى ارج و بهايى داشته باشد، علم اخلاق از ضرورىترين علومى است كه بايد توجه جدى بدان داشت.
گفتنى است نياز انسان جديد به آموزشهاى اخلاقى، نه تنها كمتر از انسان قرون گذشته نيست، بلكه بيشتر و عميقتر نيز است. در زمانهاى گذشته، آدمى از امكاناتى كه امروزه در اختيار دارد، بىبهره بود. ازاينرو در صورت سقوط و تباهى، دامنه تأثيرش محدود بود. اما امكاناتى از قبيل دسترسى به وسايل ارتباطجمعى، ماهوارهها، اينترنت و شبكههاى اجتماعى و تكنولوژى پيشرفته، سبب شده است كه تباهى آدمى، دامنهاى نامحدود پيدا كند. فساد اخلاق، مرزها را درهم نوردد و از حصار خانهها بگذرد و هيچ كجا، از تأثيرات ويرانگر آن مصون نماند.
ازاينرو نياز انسان به عامل كنترلكننده و بازدارنده در عصر حاضر، از هر زمان ديگرى بيشتر است؛ يعنى همچنانكه قدرت و امكانات او در مسير گسترش فساد