45- ناصر الفقيهى مىگويد: «مبتدع، شخصى است كه بدعت را بازگو، و ديگران را به آن دعوت مىكند. همچنين حب و بغض وى، بهسبب آن است». 1
- بقاعى نوشته است: «مبتدع به كسانى گفته مىشود كه معتقد به چيزىاند كه برخلاف آنچه از پيامبر(ص) رسيده، ايجاد شده است؛ البته نه ازروى دشمنى، بلكه ازروى شبهه». 2
بنابراين، با توجه به اين تعاريف مىتوان گفت: مبتدع، كسى است كه ازروى اجتهاد و تأويل، نه ازروى دشمنى، اعتقاداتى دارد كه مخالف اعتقادات اهل سنت باشد كه بر دو نوع است: «مبتدع داعيه» و «مبتدع غيرداعيه».
الف) مبتدع داعيه
اگر شخص مبتدع، به تبليغ و انتشار بدعت خويش بپردازد، بهطورىكه راهنما و مرجع پيروان آن عقيده به شمار رود، وى را «مبتدع داعيه» ناميدهاند؛ چنانكه «سليمان الاشقر» بهنقل از «زركشى» در تعريف داعيه مىنويسد:
يتبادر أنّ المراد بالداعيه الحامل على بدعته لكن قال ابوالوليد الباجي: الخلاف في الداعية بمعنى انه يظهرها و يحاقق عليها فامّا الداعي بمعنى حمل الناس عليها فلم يختلف في ترك حديثه. 3
بعضى حديثپژوهان معاصر نيز نوشتهاند: «هو مَنْ يدعو الناس لبدعتة حتى يصير اماماً فيها و يرجع اليه في ضلالتها». 4 بنابراين، مبتدع داعيه كسى است كه افزون بر اعتقاد به بدعت، به دفاع و تبليغ آن نيز مىپردازد.