43از ايمان مىگردد؛ بهعبارتىديگر اثبات چيزى براى دين كه بالضروره از دين نيست يا نفى يكى از ضروريات دينى كه مستلزم كفر صاحب آن مىشود؛ چنانكه در تعريف آن آمده است:
من انكر امراً مجمعاً عليه متواتراً من الشّرع معلوماً من الدّين بالضرورة، من جحود مفروضٍ او فرض ما لم يفرض او احلال محرَّمٍ، او تحريم حلالٍ او اعتقاد ما ينزّه الله و رسوله(ص) و كتابه عنه من نفى او اثباتٍ. 1
كسى كه امرى اجماعى را كه بهصورت تواتر از شرع نقل شده و از ضروريات دين شمرده شده است، انكار نمايد؛ حال انكار واجبى باشد يا واجبشمردن چيزى كه واجب نبوده يا حلالشمردن چيزى كه حرام بوده است يا حرامنمودن حلالى يا اعتقاد به چيزى كه خدا و رسول و كتابش از آن منزهاند؛ به نفى يا اثبات، چنين چيزهايى بدعت مكفره مىباشد.
همچنين در تعريف اين واژه آمده است:
هي انكار ركن من اركان الدين او وصف الله تعالى بما لا يليق به من التجسيم و التشبيه. 2
بدعت مكفره، عبارت است از انكاركردن ركنى از اركان دين يا توصيفكردن خداوند به وصفى كه لايق شأن او نيست؛ مانند جسم و تشبيهانگارى خداوند متعال.
د) بدعت غيرمكفِّره
بدعت غيرمكفره، آن است كه مستلزم انكار ضروريات و تكذيب كتاب و سنت و خروج از ايمان نمىگردد كه از آن به «بدعت مُفَسِّقِه» نيز تعبير مىشود؛ چنانكه در تعريف اين واژه آمده است: «البدعة المُفَسِّقَه هي التي لا تخرج صاحبها عن دائرة الايمان مثل بِدَعِ