282خويشان آنها را در جنگهاى اسلامى كشته است!
حاصل سخن ابن حجر اين است كه اگر امثال حريزبنعثمان، روزى هزاران بار، لعن و سب حضرت على(ع) مىكردند، از ديندارىشان بوده و چون آن حضرت، اجداد حريز را در جنگ نهروان كشته است، دشمنى حريز نيز اقتضاى طبيعى اوست. پس توثيق وى، هيچ مشكلى ندارد!
نقد و بررسى نظريه ابن حجر
تعجب ابن حجر از روش رجاليان اهل سنت، بهجاست؛ بهطورىكه هركس ابتدا با اين شيوه در توثيق و اعتماد بر خوارج و نواصب مواجه شود، بسيار تعجب خواهد كرد؛ اما توجيه وى در تبرئه آنان، بهطور كامل بىاساس و باطل است. در اينجا ما پس از بيان هريك از اين موارد، به نقد و بررسى آن مىپردازيم:
1. دشمنى با على(ع)، مطلقاً علامت نفاق نيست!
ابن حجر دشمنى با على(ع) را مقيد به سببى كرده و معتقد است كه بغض على(ع)، مطلقاً علامت نفاق نيست؛ بلكه مقيد است به اينكه دشمنى با آن حضرت، بهسبب پيامبر باشد. اين توجيه بهدلايل زير ادعايى است بدون دليل:
اولاً: سخن پيامبر(ص) درباره اينكه حب على(ع) نشانه ايمان، و بغض آن حضرت، نشانه نفاق مىباشد، مطلق است و هيچگونه قيد و تخصيصى، چه نقلى و چه عقلى، ندارد.
ثانياً: لازمه اين تقييد، الغاى سخن معصوم از تخصيص آن به حضرت على(ع) است؛ زيرا دشمنى، بهسبب يارىكردن پيامبر(ص)، كفرى است آشكار؛ خواه آن شخصى كه مورد دشمنى قرار گرفته، على(ع) باشد يا ديگرى، مسلمان باشد يا كافر، حيوان باشد يا جماد. براى مثال، اگر كسى مطعمبنعدى و ابوالبخترى را كه مشرك مردند، بهسبب آنكه كوشيدند تا صحيفهاى را كه براى قطع رابطه با پيامبر(ص) نوشته بودند، نقض كنند