42طواف نساء حمل كردهاند و ظاهراً، تعبير «نسى طواف زيارة البيت» از كتب فقهى ديگر، كه مضمون روايت را نقل كردهاند 1، استفاده شده است.
اشكال دوم
از سؤال - به ويژه كه راوى كسى مانند هشامبنسالم است - استفاده مىشود كه امر واجبى ترك شده است. ضمن اينكه تعبير « لَا يَض-ُرهُ » از طرف امام(ع) در جواب، ظهور در اين دارد كه ترك عمدى و نه از روى نسيان، مضر است و چنين چيزى برطواف وداع منطبق نيست؛ چراكه اساساً طواف وداع مستحب است و ترك عمدى و سهوى آن، ضررى به حج يا عمره نمىزند. بنابراين روايت بر طواف حج يا عمره حمل مىشود. 2
نتيجه
از روايات ياد شده، تنها روايت اول، با اطلاقش، بر مشروعيت طواف وداع در حج و عمره دلالت دارد. ناگفته نماند، مشروعيت طواف وداع در حج نيز، كه مورد اتفاق نظر همه فقهاست، از همين ادله استفاده مىگردد و دليلى كه طواف وداع را در خصوص حج بيان كرده باشد، يافت نشد.
گفتار سوم: بررسى اختصاص طواف نساء به اماميه
همانطور كه قبلاً بيان شد، طواف نساء از اختصاصات فقه اماميه مىباشد و در آثار روايى و فقهى عامه، نامى از طواف نساء نيامده است. جالب توجه اينكه در فقه عامه، از طواف نساء به عنوان حكم اختصاصى شيعه نيز ياد نشده است؛