73جمع مىشوند. اين اتحاد منجر به تشكيل حكومت سعودى مىگردد و از پيوند اين دو اساس حكومت وهابى پىريزى مىشود.
محمد بن عبدالوهاب تبليغ خود را در پرتو قدرت حاكم آغاز كرد. به زودى هجوم به قبايل اطراف و شهرهاى نزديك شروع شد و سيل غنايم از اطراف و اكناف به شهر درعيه كه شهر فقير و بدبختى بود، سرازير گشت. اين غنايم چيزى جز اموال مسلمانان منطقۀ نجد نبود كه با متهم شدن به شرك و بتپرستى، اموال و ثروتشان بر سپاه محمد ابن عبدالوهاب حلال شده بود تا آنجا كه آلوسى كه خود تمايلات وهابىگرىدارد، از مورخى به نام ابن بُشر نجدى چنين نقل مىكند:
«من در آغاز كار، شاهد فقر و تنگدستى مردم درعيه بودم ولى بعداً اين شهر در زمان سعود (نوه محمد بن سعود) به صورت شهرى ثروتمند درآمد، تا آنجا كه سلاحهاى مردم آن، با زر و سيم زينت يافته بود. بر اسبان اصيل و نجيب سوار مىشدند و جامههاى فاخر در بر مىكردند و از تمام لوازم ثروت بهرهمند بودند، به حدى كه زبان از شرح آن قاصر است». 1
دو چيز به انتشار دعوت محمد بن عبدالوهاب در ميان اعراب باديهنشين نجد كمك كرد: 1. حمايت سياسى و نظامى آل سعود. 2. دورى مردم نجد از تمدن و معارف و حقايق اسلامى.
جنگهايى كه وهابيان در نجد و خارج از نجد (همچون حجاز و يمن و شام و عراق) مىكردند، جاذبهاى دلفريب داشت: ثروت هر شهرى كه با قهر و غلبه بر آن دست مىيافتند، بر مهاجمين حلال بود، اگر مىتوانستند آن را جزو متصرفات و املاك خود قرار مىدادند و در غير اين صورت به غنايمى كه به دست آورده بودند، اكتفا مىكردند. 2