21همگرايى سياسى در حج را مىتوان در دو بعد ايجابى (تقويت هويت تمدنى) و سلبى (تمركز بر دشمن مشترك) مطرح كرد.
الف) تقويت هويت تمدنى
هويت تمدنى، معرفت و آگاهى عميق انسان به تمدنى است كه منسوب به آن است. درك چنين هويتى، به فرد اين امكان را مىدهد كه احساس كند در سرزمينى زندگى مىكند كه ريشههاى فرهنگى آن، تا اعماق تاريخ كشيده شده است و اين احساس، سبب تعلق ارتباط به آن تمدن و درنتيجه، شكلگيرى «هويت تمدنى» مىشود. احساس تعلق به يك تمدن، به معناى وابستگى به تمامى مظاهر آن تمدن و از جمله: مشاهير، افتخارها، ميراثها و ارزشهاى آن است. 1
اگر فردى درباره خويش به نظام معرفتى دست يابد، به تمدن خود، احساس وابستگى مىكند و وابستگى به تمدن، زمينهساز حفظ و تقويت آن خواهد بود؛ زيرا فرد به دليل وابستگى و احساس الفتى كه به تمدن خود دارد، در برابر تهديدهاى پنهان و آشكارى كه تمدن او را هدف قرار مىدهند، به مقاومت، دفاع و جانبدارى منطقى و مستدلى دست مىزند. نبود «هويت تمدنى»، زمينهساز تأثيرپذيرى منفعلانه از تمدنهاى موجود است. سطوح گسترده هويت تمدنى، به معناى داشتن آگاهى بيشتر درباره تفاوتهاى تمدنى و ضرورت حفظ امورى است كه «ما» را از «غيرما» متمايز مىكند. با اين بيان، اهميت و ضرورت هويت تمدنى در امت اسلامى مشخص شد.
انجام مناسك حج در سرزمين وحى و مشاهده مشاعر مقدس، زمينهساز آشنايى حجگزار با ريشههاى فرهنگى تمدن اسلامى است؛ او مىتواند ريشههاى تاريخى پيدايش تمدن خود را بشناسد، به ويژگىهاى بارز و برجسته تمدن اسلامى آگاهى يابد و با شخصيتهاى تمدنساز بيشتر آشنا شود.