85
آيه اول: زكريا(ع) دعا مىكند: «خدايا! همسرم نازا و عقيم است. فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ «تو از نزد خود جانشينى به من ببخش كه وارث من و دودمان يعقوب باشد». (مريم: 5و6)
آيه دوم:
وَ وَرِثَ سُلَيْمٰانُ دٰاوُدَ «و سليمان(ع) وارث داوود شد». (نمل: 16)
با وجود اين دو آيه در قرآن شريف، ابوبكر چگونه ادعا مىكند كه من از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: ما گروه پيامبران از خود ارث باقى نمىگذاريم و هر چه از ما بماند، صدقه است؟!
گفته ابوبكر با فرمايش خداوند در دو آيه قرآن، در تعارض است. ابوبكر مىگويد: من از پيامبر(ص) شنيدم كه فرمود: «ما پيامبران از همديگر ارث نمىبريم»، ولى خداوند مىفرمايد: «پيامبران از يكديگر ارث مىبرند» و ارث بردن دو پيامبر از يكديگر را مثال مىزند.
حال به نظر شما حرف كدام يك را بايد باور كنيم؛ كلام خداوند متعال در قرآن مجيد و قرائت آيات ارث از قرآن توسط پيامبر يا سخن ابوبكر كه كلامش با آيات قرآن مغايرت دارد؟
آيا در دفاع از ابوبكر حاضريد اين نسبت ناروا و دروغ و دور از مقام خداوند را به خداوند نسبت دهيد يا به خاطر ابوبكر - العياذ بالله - قرآن را زير سؤال ببريد؟ يا به پيامبر عظيم الشان اسلام - دور از مقام نبوت - اين نسبت را روا بداريم؟!
فاضل: علماى ما (اهلسنت) پاسخ شما را دادهاند. ابن كثير در البداية و النهاية گويد:
علماى رافضه در اين مقام، با جهل خود حرف مىزنند و بعضى از آنها خبر ابوبكر را رد كرده و گفتهاند كه اين خبر مخالف قرآن است... . استدلالشان به اين آيه از چند جهت باطل است. يكى از وجوه اين است: قول خداوند كه فرموده: (وَ وَرِثَ سُلَيْمٰانُ دٰاوُدَ)؛ سليمان از حكومت و نبوت داوود ارث مىبَرَد، نه اموالى كه ناچيز بود. يا آنگاه كه زكريا دعا مىكند، از خدا مىخواهد وارثى به او بدهد كه از او و از آل يعقوب نبوت را به ارث ببرد، نه اموالِ