296رود قطع مىنمود. چون آب آن چشمه، شيرين نبود، رساندن آب از آن چشمه به شهر، براى مصارف غير نوشيدنى ادامه يافت. آنگاه دو عدد قنات حفر شد كه يكى از آنها روى ديگرى قرارداشت. قنات اول، به منظور جريان هوا و دومى، به منظور جريان آب، حفر شده بود. همچنين دريچههايى بر سر راه آن، براى سرازير شدن در قنات و با هدف پاكسازى و تعمير آن، حفر گرديد كه آثار آن هماكنون نيز برجاى مانده است. 1
عمق آن چاه در خارج از ديوار شهر، چهل ذراع بوده است؛ يعنى عمق آن بالغ بر سى متر بود. با توجه به اين توضيحات، شايستگى مراجعه براى آگاهى از ميزان تلاشهاى وصفناپذير و مستمرى را ثابت مىكند كه براى حفر آن قنات در آن زمين سخت و ناهموار و با كمك ابزارهاى بسيار ساده مىشده است.
بدون مبالغه، گاهى حفارها نمىتوانستند در طول يك روز، بيشتر از نيممتر از آن قنات را حفر كنند؛ زيرا قطر آن قنات، به اندازهاى بود كه بيشتر از دو يا سه نفر، نمىتوانستند حفارى كنند. در ضمن، آن زمين، بسيار سخت بود. با اين همه، مهندسى هوشمند مهندسان عضدالدوله به اتمام اين پروژه بااهميت در سال 369 ه .ق/ 980م، كمك شايانى كرد.
كى لسترنج در كتاب «بلدان الخلافة الشرقية» به نقل از حمدالله مستوفى قزوينى درباره اين موضوع، چنين مىآورد:
و در سال 366 ه .ق/ 977م، عضدالدوله ديلمى آن عمارت از مقبره امام على(ع) را بنا نمود كه تا زمان حيات او (مستوفى)، پابرجا مانده بود و آن مكان، در آن هنگام، به شهر كوچكى تبديل گرديد كه محيط آن 2500 قدم بود. براساس تاريخ ابن اثير، عضدالدوله طبق وصيتش، در همانجا به خاك سپرده شد؛ همچنانكه دو فرزندش شرفالدوله و بهاءالدوله نيز در