26بنفسه استعمال شود (اتّقيته)، به معناى حذَرته (از او حذر كردم) است. 1 ولى اگر با حرف باء استعمال شود (اتّقى فلان بكذا) به معنى اين است كه خود را با آن چيز حفظ نمود. 2
به نظر مىرسد در همه اين استعمالات معناى حفظ و صيانت مد نظر است كه البته اين معنا لوازمى را هم، مانند برحذر بودن، پرهيز كردن يا ترسيدن، به دنبال دارد.
اما در اصطلاح، تقيه معنايى اخصّ از معناى لغوى دارد. شيخ مفيد(رحمه الله) در تعريف آن مىنويسد: «تقيه كتمان حق و مخفى نگه داشتن اعتقاد و پنهانكارى در برابر مخالفين و ترك درگيرى و جدال با آنان در صورت در پى داشتن ضرر دينى يا دنيوى است». 3 شيخ انصارى(رحمه الله) نيز اينگونه تعريف نمودهاند: «حفظ كردن خود از ضرر غير بهواسطه موافقت و همراهى در گفتهها و افعالِ كسى كه مخالف حق است». 4 در هر دو تعريف نحوه حفظ از ضرر ديگران نيز بيان شده است كه از آن به همراهى كردن فعلى و قولى با مخالف و كتمان نظر حق تعبير شده است.
علماى اهل تسنن نيز تعاريفى در اين زمينه دارند. سرخسى مىنويسد: «تقيه آن است كه به كمك آنچه اظهار مىكند خود را حفظ نمايد؛ گرچه در دل خلاف آن را مخفى كرده است». 5 عسقلانى نيز در اين زمينه مىگويد: «تقيه اين است كه انسان از اظهار كردن آنچه در دل دارد براى ديگران برحذر باشد». 6 برخى ديگر چنين گفتهاند: «تقيه مخالف