73
ماجراى بستنىفروش مسيحى
در تيرماه 1341 شمسى (ژوئيه 1962م) در شهر صور، يك بستنىفروش مسلمان به همسايه مسيحى خود كه او هم بستنىفروش بود، ستم كرده و در ميان مردم تبليغ مىكرد كه بستنى مسيحيان از نظر اسلام نجس است و خريد آن جايز نيست. اين حركت باعث شد تا كار مرد مسيحى به شدت كساد شود. مرد مسيحى خدمت امام صدر رفت و از او شكايت و دادخواهى كرد. امام صدر از وى دلجويى نمود و به آن مرد مسلمان هم پيغام فرستاد تا از اين عمل ناشايست دست بردارد؛ اما آن مرد مسلمان گوش شنوا نداشت. چند روز بعد امام موسى صدر با تكيه بر فتواى صريح خود مبنى بر طهارت اهل كتاب، همراه چند نفر در مغازه بستنىفروشى مرد مسيحى حاضر شد و ضمن دلجويى عملى، از بستنىهاى او تناول نمود و با اين عمل، از حقوق يك شهروند مسيحى كه مورد ظلم واقع شده بود، دفاع كرد. 1
اين موضع در آن ايام انعكاس گستردهاى در سطح روزنامههاى مهم لبنان از جمله النهار، الحياة و لسان الحال يافت 2 و منجر به تحكيم روابط مسيحيت و اسلام به رهبرى امام موسى صدر شد؛ زيرا او در همين سال به دعوت مطران «گريگوار حداد» و ساير اعضاى برجسته به عضويت شوراى مركزى «جنبش حركت اجتماعى» مسيحيان درآمد؛ چنانكه پس از آن، وى مرتب به دعوت رهبران مسيحى در مراكز دينى مسيحيان براى بحث و گفتوگو و سخنرانى پيرامون موضوعات مختلف به ويژه «تعايش و همزيستى اديان» شركت كرد. 3