136يكى از عناصر تأثيرگذار در تربيت فرد و جامعه، عوامل محيطى و فرهنگى است و از جملۀ آن، شكل و ظاهر خانهها و ساختمانها، خيابانها و كوچههاست. اين مؤلّفه اجتماعى و محيطى، روابط ميان انسانها با يكديگر و با خداوند تنظيم مىكند. هر چه محيط زيست مطابقت بيشترى با نيازهاى بشر و خُلق و خوى فطرىاش داشته باشد، راهش به سوى خيرات و مبرّات هموارتر مىشود.
خانههاى قديمى نجف دو بخش «اندرونى» و «بيرونى» داشت. اندرونى بخش محفوظ و خصوصى خانه بود و با ورود شخص به خانه در زاويه نگاه او قرار نداشت. از طرفى تقسيم خانه به اندرونى و بيرونى، مانند تنظيمكننده گرما و سرما در طول روز عمل مىكرد. اختلاف دما در نجف در يك شبانهروز به 25 درجه نيز مىرسد؛ يعنى روز گرمترين دما و شب خنكترين دما را داشت. اندرونى و بيرونى به گونهاى ساخته مىشد كه اندرونى هواى خنك شب را در خود نگه دارد و آن را تا ساعتهاى نزديك به ظهر فردايش در اوج گرما حفظ كند. همچنين سرما را به ديوارهاى اطراف سرايت مىداد و اين خود عايقى براى حفظ سرماى اندرونى بود. سرماى اندرونى به تدريج به بيرونى منتقل مىشد و فضاى بيرونى را در يك اعتدال دما نگه مىداشت تا اينكه سرماى اندرونى تمام مىشد و دوباره در طول شب اين فرايند تكرار مىشد.
بافت نجف قديم
آنچه اساساً در پيدايش اين شهر نقش اساسى داشت، حرم مطهر أمير مؤمنان على (عليه السلام) است و نجف را در رديف مهمترين شهرهاى مذهبى جهان اسلام قرار داده است. مدارس و مساجد در گِرد آن ساخته شد و تمدّن اسلامى درخشانى را از خود برجاى گذاشت. نقل است كه أمير مؤمنان على (عليه السلام) گاهى به منطقه غربى (نجف) مىآمد و چنين مىفرمود: «چه خوشمنظرى و چه پاكسرشتى! خدايا! قبرم را در اين منطقه قرار بده». 1
تا سال 170 قمرى، نجف روستايى كوچك با تعداد كمى خانه بود؛ چون تا دهها سال پس از شهادت اميرالمؤمنين در سال چهل هجرى، مرقد مطهّر مخفى بود و امام صادق (عليه السلام) آن را آشكار كرد. پس از آن، مسلمانان و بهويژه شيعيان در جوار مرقد حضرت مسكن گزيدند و حتى پس از فوتشان نيز وصيت مىكردند كه پيكرشان از نجف خارج نشود و همانجا به خاك سپرده شود.